۲ / ۱ ـ ۴
ابن عبّاس ، آن دو را پسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ناميد
۳۴۲.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة)ـ به نقل از مدرك (ابو زياد) ـ: ما در بوستان ابن عبّاس بوديم كه ابن عبّاس و حسن و حسين عليهماالسلام كه در بوستان مى گشتند ، آمدند . . . و سپس برخاستند و وضو گرفتند و مَركب حسن عليه السلام را پيش آوردند و ابن عبّاس ، ركاب آن را نگاه داشت و حسن عليه السلام را بر آن ، سوار نمود . سپس مَركب حسين عليه السلام را آوردند و ابن عبّاس ، ركاب آن را نگاه داشت و حسين عليه السلام را بر آن ، سوار نمود .
چون رفتند ، به ابن عبّاس گفتم : تو با اين كه بزرگ تر از آنان هستى ، ركاب برايشان مى گيرى و سوارشان مى كنى؟!
ابن عبّاس گفت : اى كم خِرد ! مى دانى اين دو كيستند؟! اين دو ، پسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستند . آيا اين از نعمت هاى خدادادى به من نيست كه افتخار نگهدارى ركاب و سوار كردنشان را به من عطا كرده است؟!
۳۴۳.تاريخ دمشقـ به نقل از مدرك بن عماره ـ: ديدم كه ابن عبّاس ، ركاب حسن و حسين عليهماالسلام را نگاه داشته است . به او گفته شد : تو با آن كه مسن ترى ، ركاب آن دو را نگاه مى دارى؟!
ابن عبّاس گفت : اين دو ، پسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستند . آيا اين از خوش بختى من نيست كه ركاب آن دو را نگاه دارم؟!
۲ / ۱ ـ ۵
به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى گفتند : پدر جان!
۳۴۴.معرفة علوم الحديثـ به نقل از عمر بن على ، از امام على عليه السلام ـ: حسن و حسين ، مرا پدر صدا نزدند تا آن كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در گذشت . آنان به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، «پدر جان ! پدر جان!» مى گفتند و حسن به من مى گفت : «اى پدر حسن!» و حسين به من مى گفت : «اى پدر حسين!» .