۳۲۸.تاريخ بغدادـ به نقل از عبد اللّه بن عبّاس ـ: من و پدرم عبّاس بن عبد المطّلب ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بوديم كه على بن ابى طالب عليه السلام در آمد و سلام داد . پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ سلامش را داد و با او خوش رويى كرد و جلويش برخاست و دست در گردنش انداخت و ميان دو چشمش را بوسيد و او را در سمت راست خود نشاند .
عبّاس گفت : اى پيامبر خدا! آيا اين مرد را دوست دارى؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى عموى پيامبر خدا! به خدا سوگند ، خدا او را بيشتر از من دوست دارد . خداوند ، ذريّه هر پيامبر را در پشتش قرار مى دهد و ذريّه مرا در پشت اين ، قرار داده است» .
ب ـ من ، پدر فرزندان فاطمه ام
۳۲۹.المعجم الكبيرـ به نقل از عمر بن خطّاب ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ: عَصَبه (تَبار) ۱ فرزندان هر زنى ، خويشاوندان پدرى اويند ، جز فرزندان فاطمه كه من ، عَصَبه و پدر آنان هستم .
۳۳۰.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از يحيى بن علاء ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر عليهماالسلام ، از جابر ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ: پسران هر مادرى را عَصَبه اى است كه به آنها مى رسند ، مگر دو پسر فاطمه كه من ، ولىّ و عَصَبه آنان هستم .