۱۴۴.المناقب ، ابن شهرآشوبـ به نقل از ليث بن سعد ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله روزى با گروهى نماز مى خواند . حسين عليه السلام ، كودك و نزديك پيامبر صلى الله عليه و آله بود . چون پيامبر صلى الله عليه و آله به سجده مى رفت ، حسين عليه السلام مى آمد و بر پشتش سوار مى شد و سپس پاهايش را حركت مى داد و مى گفت : «هى ، هى!» .
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواست سرش را بلند كند ، او را بر مى گرفت و كنار خود مى نهاد و چون به سجده مى رفت ، حسين عليه السلام دوباره سوار مى شد و مى گفت : «هى ، هى»! و اين كار را تكرار مى كرد تا آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله از نمازش فارغ شد .
فردى يهودى گفت : اى محمّد ! شما رفتارى با كودكان مى كنيد كه ما نمى كنيم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هان كه اگر شما هم به خدا و پيامبرش ايمان داشتيد ، بر كودكان ، رحم مى كرديد» .
يهودى گفت : من به خدا و پيامبرش ايمان مى آورم .
بدين سان ، يهودى از ديدن خوى كريمانه پيامبر صلى الله عليه و آله با آن همه بزرگى منزلتش ، مسلمان شد .
۴ / ۶
نماز گزاردن با پيامبر صلّي الله عليه و آله
۱۴۵.تهذيب الأحكامـ به نقل از عيسى بن عبد اللّه ، از پدرش ، از جدّش ، از امام على عليه السلام ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله در عيد فطر و قربان ، تنها يك تكبير مى گفت ، تا آن كه آن بر زبان حسين عليه السلام ، سنگين آمد . روز عيدى ، مادر حسين عليه السلام به او لباس پوشانْد و با جدّش صلى الله عليه و آله روانه اش كرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هفت بار «تكبير» گفت تا حسين توانست تكبير بگويد . سپس براى ركعت دوم برخاست و پنج تكبير گفت تا حسين عليه السلام توانست تكبير بگويد . از اين رو ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را سنّت قرار داد و همان سنّت ، تا كنون برقرار است .