89
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

۳ / ۳

متن نوشته معاويه براى جانشين كردن يزيد

۷۸۷.الفتوح :معاويه ، ضحّاك بن قيس و مسلم بن عَقَبه را فرا خواند و به آن دو گفت : آنچه را در بالش من است ، بيرون بياوريد .
آن دو ، نوشته اى را بيرون آوردند كه معاويه ، پيش تر به خطّ خودش در آن نوشته بود : بسم اللّه الرحمن الرحيم . اين ، عهدى است كه معاوية بن ابى سفيان ، امير مؤمنان ، براى پسرش يزيد مى نويسد و با او بيعت مى كند و سفارش كارها را به او كرده و خلافت را پس از خود ، براى وى قرار داده است و او را به مراقبت از رعايا و قيام به كارهايشان و نيكى به آنان ، فرمان داده و او را «امير مؤمنان» ناميده و به او دستور داده است كه به شيوه دادگران و منصفان رفتار كند . بر جنايت ، كيفر كند و بر نيكى ، پاداش دهد . اين تيره از قريش را بخصوص حفظ كند و قاتلان دوستان را برانَد و بنى اميّه و خاندان عبد شمس را بر بنى هاشم ، مقدّم بدارد و خاندان مظلوم مقتول ، امير مؤمنان ، عثمان بن عفّان را بر خاندان ابو تراب و فرزندانش ، پيش اندازد .
پس هر كس اين نوشته بر او خوانده شد و آن را پذيرفت و به اطاعت از فرمان روايش يزيد بن معاويه شتافت ، آفرين و صد آفرين به او ! و هر كس كه از آن سرپيچى كرد و امتناع ورزيد ، گردنش زده شود . اين حكم ، هميشگى است تا حق به اهلش باز گردد . و سلام بر آن كس كه اين نوشته بر او خوانده شود و آن را بپذيرد !

۳ / ۴

سخن حسن بصرى در باره جانشينى يزيد

۷۸۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از حسن بَصْرى ـ: چهار گناه در معاويه بود كه اگر تنها يكى از آنها در او بود ، هلاكش مى كرد : [اوّل :] با يارىِ نابخردان ، بر اين امّت، مسلّط شد و خلافت را بدون مشورت با امّت و به زور ، غصب كرد ، در حالى كه بازماندگان صحابه و فضيلتمندان ، در ميان آن بودند . [دوم :] پسر مست و خُمار خود را جانشين خود كرد ؛ پسرى كه ابريشم مى پوشيد و تُنبك مى زد . [سوم :] زياد [بن سُميّه] را به پدرش [ابو سفيانْ ]ملحق كرد ، با آن كه پيامبر خدا فرموده بود : «فرزند ، متعلّق به بسترِ خانواده است و براى زناكار ، سنگ است» . و [چهارم : ]حُجر [بن عَدى] را كُشت . واى بر او از حُجر ! واى بر او از حُجر !


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
88

۳ / ۳

نَصُّ ما كَتَبَهُ مُعاوِيَةُ فِي استِخلافِ يَزيدَ

۷۸۷.الفتوح :دَعا مُعاوِيَةُ بِالضَّحّاكِ بنِ قَيسٍ ومُسلِمِ بنِ عُقبَةَ ، فَقالَ لَهُما : أخرِجا ما في وِسادَتي ، فَأَخرَجا كِتابا كَتَبَ فيهِ مُعاوِيَةُ بِخَطِّهِ قَبلَ ذلِكَ :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، هذا ما عَهِدَهُ مُعاوِيَةُ بنُ أبي سُفيانَ أميرُ المُؤمِنينَ إلَى ابنِهِ يَزيدَ ، أنَّهُ قَد بايَعَهُ وعَهِدَ إلَيهِ ، وجَعَلَ لَهُ الخِلافَةَ مِن بَعدِهِ ، وأمَرَهُ بِالرَّعِيَّةِ وَالقِيامِ بِهِم وَالإِحسانِ إلَيهِم ، وقَد سَمّاهُ «أميرَ المُؤمِنينَ» ، وأمَرَهُ أن يَسيرَ بِسيرَةِ أهلِ العَدلِ وَالإِنصافِ ، وأن يُعاقِبَ عَلَى الجُرمِ ، ويُجازِيَ عَلَى الإِحسانِ ، وأن يَحفَظَ هذَا الحَيَّ مِن قُرَيشٍ خاصَّةً ، وأن يُبعِدَ قاتِلِي الأَحِبَّةِ ، وأن يُقَدِّمَ بَني اُمَيَّةَ وآلَ عَبدِ شَمسٍ عَلى بَني هاشِمٍ ، وأن يُقَدِّمَ آلَ المَظلومِ المَقتولِ أميرِ المُؤمِنينَ عُثمانَ بنِ عَفّانَ عَلى آلِ أبي تُرابٍ وذُرِّيَّتِهِ .
فَمَن قُرِئَ عَلَيهِ هذَا الكِتابُ وقَبِلَهُ حَقَّ قَبولِهِ وبادَرَ إلى طاعَةِ أميرِهِ يَزيدِ بنِ مُعاوِيَةَ ، فَمَرحَبا بِهِ وأهلاً ، ومَن تَأَبّى عَلَيهِ وَامتَنَعَ ، فَضَربَ الرِّقابِ أبَدا حَتّى يَرجِعَ الحَقُّ إلى أهلِهِ ، وَالسَّلامُ عَلى مَن قُرِئَ عَلَيهِ وقَبِلَ كِتابي هذا . ۱

۳ / ۴

كَلامُ الحَسَنِ البَصرِيِّ فِي استِخلافِ يَزيدَ

۷۸۸.تاريخ الطبري عن الحسن [البصري] :أربَعُ خِصالٍ كُنَّ في مُعاوِيَةَ ، لَو لَم يَكُن فيهِ مِنهُنَّ إلّا واحِدَةٌ لَكانَت موبِقَةً ۲ : اِنتِزاؤُهُ عَلى هذِهِ الاُمَّةِ بِالسُّفَهاءِ حَتَّى ابتَزَّها أمرَها بِغَيرِ مَشوَرَةٍ مِنهُم ، وفيهِم بَقايَا الصَّحابَةِ وذَوُو الفَضيلَةِ ، وَاستِخلافُهُ ابنَهُ بَعدَهُ سِكّيرا خِمّيرا ، يَلبَسُ الحَريرَ ويَضرِبُ بِالطَّنابيرِ ۳ ، وَادِّعاؤُهُ زِيادا ، وقَد قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «الوَلَدُ لِلفِراشِ ولِلعاهِرِ الحَجَرُ» وقَتلُهُ حُجرا ، وَيلاً لَهُ مِن حُجرٍ ، مَرَّتَينِ ! ۴

1.الفتوح : ج ۴ ص ۳۴۷ .

2.الموبقات : الذنوب المهلكات (النهاية : ج ۵ ص ۱۴۶ «وبق») .

3.الطنبور : فارسي معرّب ، هو من آلات العزف (راجع : الصحاح : ج ۲ ص ۷۲۶ «طنبر») .

4.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۲۷۹ ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۲ ص ۲۶۲ ؛ كشف الغمّة : ج ۲ ص ۴۴ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4183
صفحه از 456
پرینت  ارسال به