۲ / ۴
پيشنهاد محمّد بن حنفيّه به امام عليه السلام ۱
۹۷۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مخنف ـ: حسين عليه السلام به همراه پسران و برادران و برادرزاده ها و اكثر خاندانش، جز محمّد بن حنفيّه ، [از مدينه] بيرون رفت ؛ زيرا محمّد به حسين عليه السلام گفت: برادرم ! تو برايم دوست داشتنى ترين و عزيزترينِ مردمان هستى. خيرخواهى براى هيچ كس ، سزاوارتر از تو نيست. تو با همراهانت ، هر چه مى توانى ، از يزيد بن معاويه و از شهرها دور شو. آن گاه نمايندگانت را به سوى مردم بفرست و آنان را به سوى خود ، دعوت كن . اگر با تو بيعت كردند ، خدا را بر آن ، سپاس گزار باش و اگر با جز تو بيعت كردند، خداوند با اين كار از دين و خِرد تو نمى كاهد و جوان مردى و فضيلت تو با اين كار ، از بين نمى رود. مى ترسم وارد شهرى از اين شهرها شوى و نزد گروهى از مردم بروى و ميان آنان ، اختلاف شود: گروهى از تو طرفدارى كنند و گروهى بر ضدّ تو باشند . سپس ميان آنان ، درگيرى و كشتار شود و [در اين ميان ،] تو ، هدف اوّلين تير خواهى بود و در اين صورت ، بهترينِ اين امّت از جهت شخصيت و پدر و مادر ، خوارترينِ آنها مى شود و خونش هدر مى رود.
حسين عليه السلام به وى فرمود: «به راستى كه من ، رفتنى هستم ، اى برادر!».
[محمّد] گفت: پس وارد مكّه شو . اگر جايى مطمئن بود ، همان جا مى مانى ، و گرنه به كوه پايه ها و كوه ها پناه مى برى و از شهرى به شهرى مى روى تا ببينى كار مردم ، به كجا مى انجامد و آن گاه تصميم مى گيرى ؛ چرا كه بهترين زمان براى تصميم گيرى درست و سنجيده، هنگامى است كه به استقبال حوادث مى روى و دشوارترينِ كارها آن است كه به حوادث ، پشت كنى .
حسين عليه السلام فرمود: «برادرم ! خيرخواهىِ دلسوزانه اى كردى . اميدوارم رأى تو ، رأيى محكم و درست باشد».