۹۵۳.البداية و النهايةـ به نقل از ابو مخنف ـ: حسين عليه السلام برخاست و دوستانش را جمع كرد و به درِ خانه امير آمد . اجازه ورود گرفت و به وى اجازه داده شد . او تنهايى وارد خانه شد و دوستانش را بر درِ خانه نشاند و فرمود: «اگر صدايى مشكوك شنيديد ، وارد خانه شويد» .
۹۵۴.الفتوح :حسين عليه السلام رو به حاضران كرد و فرمود: «برخيزيد و به خانه هاى خود برويد . من هم نزد اين مرد مى روم ببينم چه خبر است و چه مى خواهد؟» .
ابن زبير به ايشان گفت: جانم فدايت ، اى پسر پيامبر خدا! من مى ترسم شما را نزد خود نگه دارند و شما را رها نسازند ، مگر آن كه بيعت كنيد يا كشته شويد.
حسين عليه السلام فرمود: «من ، تنها نزد او نمى روم ؛ بلكه دوستان، ياران و شيعيان راستين خود را همراه خود مى برم و به آنان دستور مى دهم كه هر كدام شمشيرى برهنه زير لباس خود داشته باشد و همراه من حركت كنند و هر گاه به آنان اشاره كردم و گفتم : اى خاندان پيامبر ! داخل شويد ، داخل شوند و آنچه بِدانان فرمان مى دهم ، انجام دهند تا بتوانم از [خواسته] آنان سر باز زنم و خودم، خود را فرمان بردار و خوار نسازم. به خدا سوگند ، مى دانم حادثه اى پيش آمده كه قدرت و توان تحمّل آن نيست ؛ ولى قضاى خداوند ، در باره ام تحقّق خواهد يافت و اوست كه آنچه را بخواهد و بِدان خشنود باشد ، در خاندان پيامبرش انجام مى دهد».
[راوى] مى گويد : آن گاه حسين بن على عليه السلام روانه منزلش شد و آب طلب كرد و لباس [تميز ]پوشيد و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و در نماز ، هر چه دوست داشت ، از خداوند ، درخواست كرد. چون از نمازْ فارغ گشت ، به دنبال جوانان و خويشاوندان و دوستدارانش فرستاد و آنان را از وضعيت خود ، آگاه ساخت. سپس فرمود: «درِ خانه اين مرد باشيد . من نزد او مى روم و با او سخن مى گويم . اگر شنيديد كه صدايم بلند شد و شنيديد شما را مى خوانم كه : اى خاندان پيامبر! ، بدون اجازه وارد شويد و شمشيرها را از غلاف در آوريد ؛ ولى شتاب نكنيد . اگر امرى ناگوار ديديد ، از شمشيرها استفاده كنيد و كسى را كه مى خواهد مرا بكشد، بكشيد» .
آن گاه حسين عليه السلام به همراه سى تَن از دوستان و شيعيان و خاندانش از منزل بيرون آمد و در دستش عصاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود . آنان را بر درِ خانه وليد بن عُتبه نگاه داشت و فرمود : «سفارش هايم را خوب به ياد داشته باشيد و از آن ، تعدّى نكنيد . اميدوارم، به خواست خداوند، به سلامت ، نزد شما برگردم».