صراحت ، از معاويه انتقاد مى كرد ، نقشه زيركانه وى نقش بر آب مى شد و بدين سان ، پذيرش هديه او ، باعث تأييد حكومتش نبود ، چنان كه در حديثى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم :
إنَّ الحَسَنَ وَ الحُسَينَ عليهماالسلام كانا يُغمِزانِ مُعاوِيَةَ وَ يَقولانِ فيهِ وَ يَقبَلانِ جَوائِزَهُ . ۱ حسن و حسين عليهماالسلام از معاويه عيب مى گرفتند و از او انتقاد مى كردند ؛ ولى عطايايش را مى پذيرفتند .
ثانيا ، در جايى كه ممكن بود پذيرفتن هداياى معاويه ، تأييد حكومت وى محسوب شود و يا نپذيرفتن آن ، ضربه اى به حكومتش بزند ، امام عليه السلام هداياى او را نمى پذيرفت ، چنان كه در جريان آمدن معاويه به مكّه و ارسال اموال و هداياى فراوان براى امام حسين عليه السلام ، ايشان از پذيرفتن آنها خوددارى كرد .
امّا مصلحت و حكمتى كه در پذيرفتن هداياى معاويه در غير اين گونه موارد وجود داشت ، تشنّج زدايى در جامعه اسلامى از يك سو ، و تأمين نياز جمعى از مستمندان از سوى ديگر بود ؛ زيرا امام حسن و امام حسين عليهماالسلام آن هدايا را به مصرف زندگىِ شخصى خود نمى رساندند و همه را صرف نيازمندان مى كردند .