379
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

۹۴۳.الأخبار الطوال :وقتى نامه يزيد به دست وليد رسيد، او درمانده شد و از بحران و فتنه ، هراس پيدا كرد. به سوى مروان فرستاد ، با اين كه روابطشان تيره بود. مروان، نزد وليد آمد. وليد ، نامه يزيد را برايش خواند و از او مشورت خواست.
مروان گفت: از عبد اللّه بن عمر و عبد الرحمان بن ابى بكر ، هراس نداشته باش . آنان به دنبال حكومت نيستند ؛ ليكن مراقب حسين بن على و عبد اللّه بن زبير باش . هم اينك به سوى آنان بفرست . اگر بيعت كردند [كه كردند] ، وگرنه گردن آنان را بزن ، پيش از آن كه خبر [مرگ معاويه ]منتشر گردد و هر يك از آنها به سمتى برود و پرچم مخالفت بر افرازد.

۹۴۴.الإمامة و السياسة :گفته اند چون نامه يزيد به خالد بن حكم ۱ رسيد ، پريشان شد و مروان بن حكم را ـ كه پيش از او فرماندار مدينه بود ـ ، فرا خواند. وقتى مروان بر او وارد شد ، هنوز ابتداى شب بود. خالد ، مرگ معاويه را به وى تسليت گفت. مروان گفت: اين خبر را مخفى دار . و آن گاه استرجاع كرد (إنّا للّه گفت) .
سپس خالد ، نامه يزيد را براى مروان خواند و گفت: نظر تو چيست؟
مروان گفت: هم اينك به سوى آنان بفرست و از آنان بيعت بگير، كه اگر آنان بيعت كنند ، هيچ يك از مسلمانان با يزيد مخالفت نخواهد كرد . پس شتاب كن ، پيش از آن كه خبر [مرگ معاويه ]پخش شود و آنان از بيعت ، امتناع ورزند.

1.پيش از اين نيز گفتيم كه در آن زمان ، فرماندار مدينه ، وليد بن عُتبه بوده ، نه خالد بن حكم.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
378

۹۴۳.الأخبار الطوال :لَمّا وَرَدَ ذلِكَ [أي كِتابُ يَزيدَ] عَلَى الوَليدِ قُطِعَ بِهِ وخافَ الفِتنَةَ ، فَبَعَثَ إلى مَروانَ ، وكانَ الَّذي بَينَهُما مُتَباعِدا ، فَأَتاهُ ، فَأَقرَأَهُ الوَليدُ الكِتابَ وَاستَشارَهُ . فَقالَ لَهُ مَروانُ : أمّا عَبدُ اللّهِ بنُ عُمَرَ وعَبدُ الرَّحمنِ بنُ أبي بَكرٍ فَلا تَخافَنَّ ناحِيَتَهُما ؛ فَلَيسا بِطالِبينَ شَيئا مِن هذَا الأَمرِ ، ولكِن عَلَيكَ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ وعَبدِ اللّهِ بنِ الزُّبَيرِ ، فَابعَث إلَيهِمَا السّاعَةَ ، فَإِن بايَعا وإلّا فَاضرِب أعناقَهُما قَبلَ أن يُعلَنَ الخَبَرُ ، فَيَثِبَ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما ناحِيَةً ، ويُظهِرَ الخِلافَ . ۱

۹۴۴.الإمامة والسياسة :ذَكَروا أنَّ خالِدَ بنَ الحَكَمِ ۲ لَمّا أتاهُ الكِتابُ مِن يَزيدَ فَظِعَ بِهِ ، فَدَعا مَروانَ بنَ الحَكَمِ وكانَ عَلَى المَدينَةِ قَبلَهُ ، فَلَمّا دَخَلَ عَلَيهِ مَروانُ وذلِكَ في أوَّلِ اللَّيلِ قالَ لَهُ خالِدٌ : اِحتَسِب صاحِبَكَ يا مَروانُ ، فَقالَ لَهُ مَروانُ : اُكتُم ما بَلَغَكَ ، إنّا للِّهِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، ثُمَّ أقرَأَهُ الكِتابَ ، وقالَ لَهُ : مَا الرَّأيُ ؟ فَقالَ : أرسِلِ السّاعَةَ إلى هؤُلاءِ النَّفَرِ فَخُذ بَيعَتَهُم ؛ فَإِنَّهُم إن بايَعوا لَم يَختَلِف عَلى يَزيدَ أحَدٌ مِن أهلِ الإِسلامِ ، فَعَجِّل عَلَيهِم قَبلَ أن يُفشَى الخَبَرُ فَيَمتَنِعوا . ۳

1.الأخبار الطوال : ص ۲۲۷ ، تذكرة الخواصّ : ص ۲۳۵ نحوه وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۸۸ .

2.كذا ، وقد مرّت الملاحظة أنّه : «الوليد بن عتبة» وليس «خالد بن الحكم» .

3.الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۲۲۶ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4635
صفحه از 456
پرینت  ارسال به