۱ / ۳
رايزنى وليد با مروان در بيعت گرفتن از امام عليه السلام
۹۴۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مخنف ـ: چون خبر مرگ معاويه به وليد بن عُتبه رسيد، اين امر برايش گران و سنگين آمد . پيكى را نزد مروان فرستاد و او را نزد خود فرا خواند .
روزى كه وليد وارد مدينه شد ، مروان با اكراه از او استقبال كرد. وليد چون اين حالت را از مروان ديد ، او را نزد همنشينانش سرزنش كرد . چون خبر اين شماتت و سرزنش به مروان رسيد ، از او كناره گيرى كرد و در خانه نشست و بر همين روش بود تا خبر مرگ معاويه به وليد رسيد . چون اين خبر و نيز اجراى فرمان يزيد نسبت به بيعت گرفتن از آن گروه بر وى سنگين و گران آمد ، به مروان پناه آورد و او را نزد خود فرا خواند.
وقتى وليد ، نامه يزيد را براى مروان قرائت كرد ، مروان استرجاع گفت و براى معاويه طلب رحمت كرد. وليد از وى مشورت خواست كه چه كند . مروان گفت : به نظر من ، به سرعت ، آنان را فرا بخوان و آنان را به بيعت با يزيد و گردن نهادن به فرامين او دعوت كن. اگر پذيرفتند ، از آنان بپذير و آنان را رها كن و اگر امتناع كردند ، پيش از آن كه از مرگ معاويه مطّلع گردند، آنان را گردن بزن؛ چرا كه اگر آنان از مرگ معاويه مطّلع شوند ، هر كدام به سمتى مى روند و پرچم مخالفت و جدايى بر مى دارند و مردم را به سمت خود ، فرا مى خوانند.