ج ـ سِنان بن اَنَس
۹۰۸.شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديدـ به نقل از فُضَيل ، از امام باقر عليه السلام ـ: هنگامى كه على عليه السلام فرمود: « از من بپرسيد ، پيش از آن كه مرا نيابيد . به خدا سوگند ، از من در باره گروهى كه صد نفر را گم راه و صد نفر را هدايت مى كند ، نمى پرسيد، جز آن كه بانگ زننده و راهبَر آن را به شما خبر مى دهم» ، مردى به سوى او رفت و گفت: به من بگو كه در سر و ريش من، چند تار موى است ؟
على عليه السلام به او فرمود : «به خدا سوگند، دوستم (پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ) به من فرمود كه بر هر تار موى سر تو ، شيطانى است كه تو را لعنت مى كند و بر هر تار موى ريش تو، شيطانى است كه تو را گم راه مى كند و در خانه تو، بچّه عزيزكرده اى است كه فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مى كشد» .
پسر او كه قاتل حسين عليه السلام شد، آن روز ، كودكى بود كه هنوز چهار دست و پا راه مى رفت و او همان سِنان بن اَنَس نخعى است . ۱