۳ / ۴
خبر دادن على عليه السلام به حُذَيفة بن يَمان از شهادت حسين عليه السلام
۸۹۵.الغيبة ، نعمانىـ به نقل از عمرو بن سعد ـ: امير مؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام ، به حذيفة بن يمان فرمود : «سوگند به آن كه جان على به دست اوست ، اين مردم پس از كشتن فرزندم حسين ، همه عمر را در گم راهى و ستم و كجرَوى و جور و چنددستگى در دين ، به سر خواهند بُرد و پيوسته در صدد تغيير و تبديل احكامى خواهند بود كه خداوند در كتاب خود ، فرو فرستاده و به آشكار نمودن بدعت ها و از بين بردن سنّت ها و بر هم زدن [دستوراتِ دين] و به كار گرفتن قياس در موضوعاتِ هم شكل و كنار زدن محكمات (دستورهاى صريح قرآن)، دست خواهند زد تا [به كلّى ، ]لباس اسلام از پيكرشان بيرون مى آيد و به وادى كورى و سرگردانى و بدبختىِ نيافتن راه نجات ، گرفتار مى شوند .
اى نسل اُمَيّه! تو را چه مى شود ؟! مرگ بر تو ، كه هرگز راه نخواهى يافت! و اى نسل عبّاس! تو را چه مى شود ؟! مرگ بر تو ، كه در بنى اميّه جز ستمكار و در بنى عبّاس ، جز تجاوزكار و سرپيچ از فرمان حق و كشنده فرزندان من و درندگان پرده حرمت من ، به چشم نمى خورَد !
پس اين امّت ، پيوسته ستمگرند و همچون سگان ، بر حرام دنيا در ستيز با يكديگر به سر مى برند و در درياهاى هلاكت و گودال هاى خون ، عمرْ سپرى مى كنند تا آن زمان كه غايب شونده فرزندان من از ديدگان مردم ، پنهان شود و مردم به هم بگويند : «آيا او گم شده ؟ آيا او كشته شده و يا خود ، وفات يافته است ؟» ، كه فتنه شدّت مى گيرد و بلا نازل مى شود و آتش جنگ قبيله اى برافروخته مى گردد و مردم در دينشان تندروى مى كنند و هم صدا مى شوند كه حجّت ، از ميان رفته و امامت ، باطل شده است ، و حج گزاران در آن سال ، از شيعه على و دشمنانش ، همه به حج مى روند تا يادگار گذشتگان را جستجو و كند و كاو نمايند؛ ولى از او ، نه نشانه اى ديده مى شود و نه خبرى مى رسد و نه بازمانده اى شناخته مى شود .
پس در چنين وضعى ، شيعه على ، مورد ناسزاگويى قرار مى گيرند ، دشمنانشان به آنان سخن هاى ناشايست مى گويند و اشرار و نابه كاران در گفتگو بر آنان چيره مى شوند تا جايى كه امّت ، سرگردان مى ماند و به وحشت مى افتد و اين سخن كه حجّت ، از ميان رفته و امامت ، باطل گرديده است ، فراوان مى شود (بر سر زبان ها مى افتد) . به خداى على ، سوگند كه حجّت امّت ، همان هنگام ، ايستاده و در كوچه هاى آنان گام بر مى دارد و به خانه ها و كاخ هايش داخل مى شود و در شرق و غرب زمين ، گردش مى كند و گفته ها را مى شنود و بر جماعت ، سلام مى كند . او مى بيند ؛ امّا ديده نمى شود تا زمان و وعده اش فرا رسد و منادى از آسمان ، ندا دهد كه هلا! امروز ، روز شادى فرزندان على و شيعيان اوست! » . ۱