۲ / ۲
رويارويى هاى مستقيم امام عليه السلام با معاويه
۷۴۵.تاريخ اليعقوبى :معاويه به حسين بن على عليه السلام گفت : اى ابو عبد اللّه ! دانستى كه ما ، شيعيان پدرت را كشتيم ، بر آنها حنوط ماليديم ، كفنشان نموده ، سپس بر آنان نماز خوانديم و دفنشان كرديم؟!
حسين عليه السلام فرمود : «به خداى كعبه سوگند ، بر ضدّ خودت ، حجّت آوردى ؛ امّا ما ـ به خدا سوگند ـ اگر پيروان تو را بكشيم ، نه آنان را كفن مى كنيم و نه حنوط بر آنها مى ماليم و نه بر آنان نماز مى خوانيم و نه آنان را به خاك مى سپاريم» . ۱
۷۴۶.نثر الدرّ :چون معاويه حُجر بن عَدى و يارانش را كُشت ، در همان سال ، امام حسين عليه السلام را ديد و گفت : اى ابو عبد اللّه ! آيا به تو خبر داده اند كه با حُجر و يارانش ـ كه پيروان پدرت بودند ـ چه كرده ام ؟
فرمود : «نه» .
گفت : ما آنان را كشتيم و كفن كرديم و بر آنان نماز خوانديم .
امام حسين عليه السلام خنديد و سپس فرمود : «اى معاويه! روز قيامت ، اين گروه ، دشمن تو خواهند بود . هان! به خدا سوگند ، اگر ما چنين كارى را با پيروان تو بكنيم ، نه آنان را كفن مى كنيم و نه بر ايشان نماز مى خوانيم . به من خبر رسيده كه به ابو الحسن (على عليه السلام ) ناسزا مى گويى و بر بنى هاشم ، عيب مى گيرى و به ستيز با آنان برخاسته اى .
به خدا سوگند ، زهِ كمان ديگرى را مى كِشى و جايى جز هدفت را نشانه رفته اى ۲ و دشمنى را از جايى نزديك ، براى خود خريده اى . تو از كسى پيروى مى كنى كه سابقه ايمان ندارد و نفاقش هم تازه نيست و به سود تو نظر نداده است . تو خود بينديش يا [او را ]رها كن» و مقصودش ، عمرو عاص بود .