۸۲۶.كامل الزياراتـ به نقل از ابو خديجه سالم بن مكرم جمّال ، از امام صادق عليه السلام ـ: هنگامى كه فاطمه عليهاالسلامحسين عليه السلام را به دنيا آورد، جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به او گفت: «امّت تو، حسين را پس از تو مى كشند» و سپس گفت: «آيا خاك او را به تو نشان ندهم؟» و بال خود را [بر زمين كربلا] زد و مقدارى خاك از آن جا بيرون كشيد و به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد و آن گاه گفت: «اين ، خاكى است كه او بر روى آن كشته مى شود» .
۸۲۷.الأمالى ، شجرىـ به نقل از اُمّ سلمه ـ: حسين عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله در خانه بود. من براى كارى بيرون رفتم و چون باز گشتم ، ديدم پيامبر صلى الله عليه و آله حسين عليه السلام را گرفته و بر روى شكم خود ، خوابانده است و اشكِ چشمان خود را پاك مى كند. گفتم: اى پيامبر! گريه ات براى چيست؟
فرمود: «از سر دلسوزى بر اين بينوا! جبرئيل به من خبر داد كه به زودى در كربلا كشته مى شود و گفت : پايين عراق است و اين ، خاك آن جاست كه جبرئيل برايم آورده است» .
۸۲۸.فضائل الصحابة، ابن حنبلـ به نقل از اُمّ سلمه ـ: جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بود و حسين عليه السلام نيز با من بود كه گريست و من رهايش كردم تا به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك شد . جبرئيل گفت: اى محمّد! آيا او را دوست مى دارى؟
فرمود : «آرى» .
گفت: امّت تو، به زودى ، او را مى كشند و اگر بخواهى، خاك سرزمينى را كه در آن كشته مى شود ، به تو نشان مى دهم .
و به او نشان داد . سرزمينى بود به نام كربلا.