۷۹۸.الكافىـ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام ، از پدرش امام باقر عليه السلام ، از جابر ، در حديث لوح ـ: خدا را گواه مى گيرم كه من ديدم چنين نوشته شده است: «... و حسين را خزانه دار وحيَم قرار دادم و با شهادت ، او را گرامى داشتم و سرانجامش را به سعادت رساندم كه او برترينِ شهيدان است و بالاترين درجه آنان را دارد . كلمه كاملم را همراه او كردم و حجّت رسايم را نزد او نهادم» .
۱ / ۲
او را در محاصره مى كُشند و فرزندان و همراهانش را نيز مى كُشند
۷۹۹.كامل الزياراتـ به نقل از حمّاد بن عثمان ، از امام صادق عليه السلام ـ: شبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به آسمان بردند، به او گفته شد : خداوند ـ تبارك و تعالى ـ تو را در سه چيز مى آزمايد تا شكيبايى ات را ببيند.
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «اى خداى من! در برابر امرت ، تسليم هستم و جز به نيروى تو ، مرا صبرى نيست . آنها چيستند؟» .
به پيامبر صلى الله عليه و آله گفته شد: نخستين آنها ، گرسنگى و مقدّم داشتن نيازمندان بر خود و خانواده ات است .
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] دومين چيز [كه بايد بر آن صبر كنى] ، تكذيب شدن و هراس شديد و جانبازى ات در جنگ با مال و جان در برابر كافران است و [نيز] صبر بر آزارى است كه از آنان (كافران) و منافقان به تو مى رسد و نيز درد و زخم جنگ.
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و سومين چيز ، [صبر بر] كشتارهايى است كه خاندانت پس از تو با آن رو به رو مى شوند . برادرت على، از امّتت دشنام و زورگويى و سرزنش و ناكامى و انكار و ستم مى بيند و در پايان هم كشته مى شود .
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و خشنود شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و دخترت، بر او ستم مى شود و محروم مى گردد و حقّى را كه تو برايش قرار داده اى ، از او غاصبانه مى گيرند و او را در حال باردارى مى زنند و بر او و حريم و خانه اش بدون اجازه در مى آيند و سستى و تحقير و خوارى به او مى رسد و جلوگيرنده اى نمى يابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شكم دارد ، سقط مى كند و از همان زدن نيز از دنيا مى رود .
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «ما از خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم . اى خداى من! پذيرفتم و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و فاطمه از برادرت (على) ، دو پسر دارد كه يكى از آن دو را به نيرنگ و خيانت مى كشند و اموالش را به غارت مى برند و نيزه اش مى زنند و اينها را امّتت انجام مى دهند .
پيامبر گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و تسليم هستم . ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى گرديم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و امّتت پسر ديگر فاطمه را به جهاد مى خوانند و آن گاه او را محاصره مى كنند و مى كشند و فرزندان و هر كس از خاندانش را كه همراه اوست ، مى كشند و حرمش را غارت مى كنند . او از من كمك مى جويد ؛ امّا قضاى حتمى من ، در شهادت او و همراهيان اوست و كشته شدنش حجّت بر همه ساكنان سراسر زمين است. آسمانيان و زمينيان از سر بى تابى بر او مى گريند و نيز فرشتگانى كه به يارى اش نرسيده اند. سپس از صُلب او، پسرى مى آيد كه با او تو را يارى مى دهم و مثالِ (تصوير) او نزد من زير عرش است... .