147
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

مصيبت ها ، پياپى ، رو آورد . «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـا إِلَيْهِ رَ جِعُونَ ؛ ۱ ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم» . «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَـلَمُواْ أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ؛ ۲ و كسانى كه ستم كردند ، به زودى خواهند دانست كه به چه جا و چه روزى در مى افتند» .
كسى ولى عهد شد كه نه تنها هيچ گونه صلاحيتى براى تصدّى چنين مقام مهمّى نداشت ، بلكه به پست ترين رذايل ، آلوده بود و بى عفّت و بى آزرم و همنشين كنيزكان مطرب و آوازه خوان بود ، سگ بازى مى كرد و ديگر كارهاى زشت و احمقانه را نيز . اينها را مردم مى دانستند و او در افكار عمومى ، كاملاً رسوا بود . بسيارى اشخاص ، او را با ذكر همين خصوصيّات ، معرّفى كرده بودند . كافى است به شهادت هيئت نمايندگى مدينه توجّه كنيم ؛ هيئتى كه از طرف مردم آن سامان ، به دمشق نزد يزيد رفته بود و در ميان آن ، افرادى چون عبد اللّه بن حنظله غسيل الملائكه ، عبد اللّه بن ابى عمرو مخزومى ، مُنذر بن زبير و ديگر بزرگان مدينه قرار داشتند . يزيد ، آنان را گرامى داشت و بسيار احترام كرد و هداياى گران بهايى به آنها داد . از نزديك ، ناظر كارهايش بودند و او را به خوبى شناختند و همگى ، جز منذر ، به مدينه باز گشتند .
چون اين هيئت ، وارد مدينه شد ، يكايك اعضايش در ميان مردم به نطق ايستاده ، شروع كردند به شرح كارهاى زشت يزيد و بدگويى او . گفتند: ما از پيش كسى مى آييم كه دين ندارد ، شراب مى خورد ، ساز مى زند و در حضورش كنيزان ، ساز مى نوازند . سگ بازى مى كند و با اوباش ، نشست و برخاست دارد و آنها راه زنان و گردن كلفت ها هستند . ما شما را شاهد مى گيريم كه او را بركنار و بى اعتبار مى نماييم .
در نتيجه ، مردم به پيروى از ايشان ، يزيد را خلع كردند . ۳
عبد اللّه بن حنظله ، صحابى عالى قدر ـ كه او را پارسا ناميده اند و در قيام حَرّه [پس

1.بقره : آيه ۵۶ .

2.شعرا : آيه ۲۲۷ .

3.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۸۰ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۸۸ ، البداية و النهاية : ج ۸ ص ۲۱۶ ، فتح البارى : ج ۱۳ ص ۷۰ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
146

دنياپرست مى پاشيد . با اين حال ، كسانى بودند كه هيچ يك از اينها در اراده استوار و ايمان تزلزل ناپذيرشان ، اثرى نداشت ؛ امّا چه فايده ؛ چرا كه عامّه ، پيرو اين چند تن نيستند .
امام حسين عليه السلام پيشواى هدايتگر و راه نما ، نواده پاك پيامبر گرامى ، و نمادِ شهادت و فداكارى و ستم ناپذيرى ، پيوسته در تقبيح آن كار ننگين مى كوشيد تا خلق را آگاه سازد و به مخالفت بر انگيزد و هشدار دهد كه مصالح عمومى اسلام ، با ولايت عهدى و مخصوصاً ولايت عهدى يزيد ، به خطر افتاده و بايد با آن ، مبارزه و ستيز كرد ، و اهمّيتى به اين نداد كه مردم ، سخنش را به گوش مى گيرند و اطاعت مى كنند يا نه . او وظيفه اش را در اين ديد كه وضع و مصلحت را براى آنان ، روشن سازد و آنان را با وظيفه شان آشنا گرداند . به تهمت معاويه كه مى گفت او با ولايت عهدى يزيد ، موافقت نموده و بيعت كرده ، اعتنايى نكرد و به تهديدات مكرّر و پياپى اش در راه خدا ، سرزنش طعنه زنان را به چيزى نشمرد و به اين رويّه ، ادامه داد تا اين كه معاويه با ننگ و گناهكارى مُرد ؛ اما امام حسين عليه السلام در حالى از دنيا رفت و رو به رحمت خدا آورد كه وظيفه اش را به تمامى و به نيكوترين وجه ، به پايان برده و به رمز جاودانگى و بهره مندى از خشنودى ايزدى ، نايل گشته بود .
آرى! امام حسين عليه السلام در حالى به ديدار رحمت پروردگارش نائل آمد كه قربانى بيعت يزيد شد ، همان گونه كه امام حسن مجتبى عليه السلام قربانى شد و او را براى تحقّق بيعت پليد و شوم يزيدى ، زهر دادند ؛ براى بيعتى كه هزاران بدبختى و فلاكت براى امّت اسلامى به وجود آورد و باعث ويران شدن كعبه و هجوم بر هجرتگاه مدينه ، در جنگ معروف حَرّه شد كه در آن ، دختران مهاجران و انصار ، به معرض بى ناموسى در افتادند و سهمناك ترين صحنه تاريخ ، پديد آمد ؛ صحنه كربلا كه در آن، خاندان گهربار پيامبر صلى الله عليه و آله تار و مار و ريشه كن گشتند و بانگ عزا و شيون ، از تمام خانه هاى آنان و از خانه هر ديندارى و هر دوستدار پيامبرى ، بر آمد و سيل اشك ، روان شد و هيچ كس ، ديگر روى خوش نديد و هيچ لبى به خنده گشوده نگشت و بلاها و

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4630
صفحه از 456
پرینت  ارسال به