137
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

فضيلت را داشت كه] يك زن قُرَشى بود ، برترين زن قريش بود ، تا چه رسد به اين كه دختر پيامبر خداست . به علاوه ، فاطمه در ديندارى و سابقه ايمان ، برترين است . بنا بر اين ، مادرت برتر از مادر اوست . امّا در باره پدرت ؛ پدرت پدرش را براى داورى و فيصله ، به درگاه خدا برد و خدا به نفع پدرش و عليه پدرت حكم صادر كرد . ۱
امام حسين عليه السلام فرمود :
حَسبُكَ جَهلُكَ ؛ آثَرتَ العاجِلَ عَلَى الآجِلِ . همين نادانىِ تو ، برايت كافى است كه زندگىِ زودگذر دنيا را بر سراى جاويدان ، ترجيح مى دهى!
معاويه به حرفش چنين ادامه داد: اين كه گفتى تو شخصاً از يزيدْ بهترى ، به خدا سوگند كه يزيد براى امّت محمّد ، بهتر از توست !
امام حسين عليه السلام فرمود :
هذا هُوَ الإِفكُ وَالزّورُ ، يَزيدُ شارِبُ الخَمرِ ومُشتَرِي اللَّهوِ خَيرٌ مِنّى ؟ ! اين حرفت ، همان بُهتان و نارواگويى است . يزيدِ شرابخوار هرزه جو ، از من بهتر است؟!
معاويه گفت: آهسته! دست از دشنام دادن به پسرعمويت بردار ؛ چون اگر پيشِ او از تو بد بگويند ، به تو بد نخواهد گفت .
معاويه سپس رو به مردم كرد و گفت: مردم! مى دانيد كه پيامبر خدا ، بدون تعيين جانشين ، در گذشت و مسلمانان مصلحت ديدند كه ابو بكر را به خلافت برگزينند و بيعتى كه با وى شد ، بيعت هدايت [و مطابق موازين دين ]بود . او به قرآن و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله ، عمل كرد و وقتى اجلش فرا رسيد ، عمر را به جانشينى تعيين كرد و او نيز

1.منظورش ماجراى حَكَميّت است كه به سود معاويه انجاميد .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
136

عبد اللّه گفت: مى دانم كه خودت را به كشتن خواهى داد . گويى مى بينم كه خودت را در دام انداخته اى .
سرانجام ، آنان را از حضور خويش مرخّص كرد و سه روز از ديدار با مردم ، خوددارى نمود و هيچ بيرون نيامد . چهارمين روز كه گذشت ، دستور داد جارچى مردم را بانگ دهد كه براى كارى عمومى اجتماع كنند . مردم ، در مسجد ، گِرد آمدند . آن چند نفر را گِرد منبر نشاند ، و خدا را ستود و ثنا گفت و از يزيد ، نام آورد و از فضل و كمال و قرآن خوانى او ، و گفت: اى مردم مدينه! در صدد بيعت گرفتن براى يزيد بر آمده ام و شهر و دهى نيست كه تقاضاى بيعت براى او را به سويش نفرستاده باشم . مردم ، همگى بيعت كردند و تسليم شدند و فقط [مردم] مدينه تأخير داشتند ، كه گفتم : اصل و ريشه اسلام هستند و كسانى اند كه بيمى از آنها ندارم . در ميان اهالى مدينه ، گروهى از بيعت ، خود دارى كرده اند كه شايسته تر از ديگران اند در اين كه به اين خويشاوندشان خدمت كنند . به خدا سوگند ، اگر كسى را سراغ داشتم كه براى مسلمانان بهتر از يزيد مى بود ، قطعاً براى او بيعت مى گرفتم .
در اين هنگام ، امام حسين عليه السلام برخاست و فرمود :
واللّهِ ، لَقَد تَرَكتَ مَن هُوَ خَيرٌ مِنهُ أبا واُمّا ونفسا . به خدا سوگند ، كسى را كه به لحاظ پدر و مادر و از نظر شخصيت ، بهتر از يزيد است ، رها كرده اى!
معاويه پرسيد: گويى منظورت ، خودت هستى ؟
فرمود :
نعم ، أصلَحَكَ اللّه ! آرى ، خداوند به صلاحت آورد!
معاويه گفت: در اين صورت ، برايت مى گويم . اين كه گفتى به لحاظ مادر بر او برترى دارى ، به جان خودم ، مادرت برتر از مادر اوست و اگر فقط [همين يك

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4472
صفحه از 456
پرینت  ارسال به