133
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

خويشاوندى ، آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله به ارث برده ايم و اكنون ، تو آن را براى ما مى آورى ، كه قائم [به امر حكومت] پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، به همان احتجاج كرد و به آن ، اذعان كرد و ايمان ، وى را به رعايت انصاف وا داشت ، و شما بهانه ها آورديد و كارها كرديد و گفتيد : «چنين و چنان است» ، تا آن جا كه ـ اى معاويه ـ از راهى حكومت به تو رسيد كه مقصدش تو نبودى و اين جاست كه [آيه قرآنى به ميان مى آيد كه] : «فَاعْتَبِرُواْ يَـأُوْلِى الْأَبْصَـرِ؛ ۱ اى ديده وران ! عبرت بگيريد» .
نيز به فرماندهى آن شخص (عمرو بن عاص) بر مردم در روزگار پيامبر خدا و امير قرار دادنش استشهاد كردى . اين ، حقيقت دارد و اتّفاق افتاده است . در آن زمان ، عمرو بن عاص ، از فضيلت مصاحبت پيامبر صلى الله عليه و آله و بيعت با وى برخوردار بود ، و وقتى تعيين فرماندهىِ او صورت گرفت ، مردم ، اظهار نارضايتى نمودند كه چرا او فرمانده شده و بر ديگران ، مقدّم شمرده شده است ، و شروع كردند به برشمردن كارهايش . در نتيجه ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اى گروه مهاجران! پس از اين ، هيچ كس جز من ، فرمانده شما نخواهد بود» . به اين ترتيب ، پيامبر صلى الله عليه و آله آن كار و روش را نَسخ و ابطال كرد . بنا بر اين ، تو چگونه در مورد مهم ترين كارهاى عمومى به كارِ منسوخ پيامبر صلى الله عليه و آله و روشى كه توسّط ايشان ، نَسخ و ابطال گشته ، استناد مى كنى؟! يا چگونه پيروى كنان ، با كسى همراهى مى كنى ، در حالى كه در اطرافت كسانى هستند كه به همراهى شان و دين و خويشاوندى شان اعتمادى نيست ، و [مهم تر اين كه ]آنها را لگام زده ، به اسرافكارى مفتون (يزيد) مى سپارى . مى خواهى مردم را گم راه كرده ، با بدبخت كردن خودت در آخرت ، او را در دنيا خوش بخت كنى ؟ اين ، همان زيانكارىِ آشكار است . از خدا براى خود و براى شما آمرزش مى طلبم .
معاويه رو به ابن عبّاس گرداند و گفت : اين ديگر چيست ، اى ابن عبّاس ؟ نظر [و گفته ]تو شايد ناگوارتر باشد!

1.حشر : آيه ۲.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
132

خوددارى از معرّفى ، بر خليفگان پيامبر خدا پوشاندى دريافتم . هيهات ، هيهات ، اى معاويه! سپيده صبحگاهى ، سياهىِ تاريكى را رسوا كرده و نور خورشيد ، بر پرتو چراغ ، چيره شده است . در فضيلت كسانى كه پس از پيامبر خدا حاكم گشتند ، به طور مبالغه آميز ، سخن گفتى و كسانى را ترجيح دادى ، تا جايى كه جفا پيشه كردى ، و در باره برخى ، زبان از تمجيد بر بستى و بخل ورزيدى و چنان از حد گذشتى كه گذشتى . در ذكر فضائل كسى كه به راستى صاحب فضيلت است ، سهمى از حقّ فراوانش را به زبان نياوردى ، تا اين كه شيطان ، تو را به كتمانِ بخشى كامل تر و مهم تر از حقايق و فضائل او كشانيد .
از آنچه در كمالات يزيد و سياستدانى و تدبيرش براى امّت محمّد صلى الله عليه و آله دم زدى ، فهميدم كه مى خواهى مردم را در باره يزيد ، دچار توهّم كنى . پندارى كه آدم ناشناخته و پنهانى را توصيف مى نمايى يا فرد غايب و نامشهودى را معرّفى مى كنى و يا از چيزهايى تعريف مى كنى كه فقط تو مى دانى ، حال آن كه يزيد ، خودش وضع و عقيده اش را نشان داده و باز نموده است . تو هم همانى را براى يزيد بخواه كه خود او انتخاب كرده ؛ از به هم انداختن سگ ها ، آن گاه كه آنها را به جان هم مى اندازد و مسابقه دادن كبوترها و كنيزكان خُنياگر و انواع هوسبازى هايش كه به تو [در توصيف] ، كمك مى كند . تصميمى را كه دارى ، كنار بگذار . همان گناهانى كه تا به حال مرتكب گشته اى ، كافى نيست كه مى خواهى وِزر و وَبال اين موجود را بر دوش خود ، بار كنى و با چنين حالى ، به آستان دادرسى پروردگار در آيى ؟! به خدا سوگند ، چنان به باطل ، در انحراف و ستم فرو رفته اى و به بيدادگرى پرداخته اى كه ديگر جام ها را پُر كرده اى و جايى باقى نگذاشته اى! تو با مرگ ، فقط يك چشم به هم زدن فاصله دارى . بنا بر اين ، به كارى ماندگار رو بياور ؛ براى روز مشهود قيامت كه غير قابل اجتناب است و در آن ، گريزگاهى نيست .
در سخنت ، در يافتم كه پس از اين ماجرا ، به ما اشاره دارى و ما را از حقّ اجدادى مان ، محروم شمردى ، در حالى كه به خدا سوگند ، ما خود به

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4732
صفحه از 456
پرینت  ارسال به