73
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۴ / ۲

وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او

۱۰۳۷.مروج الذهب :مسلم ، از مكّه در نيمه ماه رمضان ، بيرون رفت و در پنجم شوّال به كوفه رسيد و در اين زمان ، امير كوفه ، نعمان بن بشير انصارى بود.

۱۰۳۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مخنف ـ: مسلم آمد تا وارد كوفه شد و در خانه مختار بن ابى عُبَيد ۱ ـ كه امروز ، خانه مسلم بن مُسَيَّب ناميده مى شود ـ فرود آمد. شيعيان به رفت و آمد با مسلم پرداختند. چون گروهى از كوفيان در آن جا اجتماع كردند ، مسلم ، نامه حسين عليه السلام را برايشان خواند و آنان به شدّت گريستند.
آن گاه عابس بن ابى شَبيبِ شاكرى برخاست و حمد خدا كرد و او را سپاس گزارد و گفت: امّا بعد، من از طرف مردم ، سخن نمى گويم و نمى دانم در درون آنها چه مى گذرد و تو را در باره آنان نمى فريبم . به خدا سوگند ، از آنچه خودم را بر آن آماده كرده ام ، سخن مى گويم. به خدا سوگند ، هر گاه مرا فرا بخوانيد ، شما را اجابت مى كنم و به همراه شما با دشمنانتان مى جنگم و با شمشيرم از شما دفاع مى كنم تا خدا را ملاقات كنم و از اين كار ، چيزى جز رضاى خدا نمى خواهم. سپس حبيب بن مُظاهر فَقعَسى ۲ برخاست و گفت: خدا ، تو را رحمت كند ! با جملاتى كوتاه ، آنچه در دل داشتى ، گفتى.
سپس گفت: سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست ، من نيز مانند عابس هستم.
سپس حَنَفى ، مانند همين سخنان را بر زبان راند.
حَجّاج بن على گفت : به محمّد بن بِشْر گفتم: تو هم سخنى دارى؟
گفت: دوست دارم خداوند ، اصحابم را با پيروزى ، عزيز گرداند ؛ ولى دوست ندارم كشته شوم و خوش نمى دارم كه دروغ بگويم.
شيعيان به نزد مسلم ، رفت و آمد داشتند ، تا اين كه محلّ اقامت او ، لو رفت و خبر به نُعمان بن بشير رسيد.

1. ر .ك : نقشه شماره ۱ در پايان جلد ۴ .

2. فَقعَسى: نسبت به فَقعَس بن طَريف ، پدر يكى از طوايف قبيله اسد.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
72

۴ / ۲

قُدومُ مُسلِمٍ الكوفَةَ وبَيعَةُ أهلِها لَهُ

۱۰۳۷.مروج الذهب :خَرَجَ مُسلِمٌ مِن مَكَّةَ فِي النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، حَتّى قَدِمَ الكوفَةَ لِخَمسٍ خَلَونَ مِن شَوّالٍ ، وَالأَميرُ عَلَيهَا النُّعمانُ بنُ بَشيرٍ الأَنصارِيُّ. ۱

۱۰۳۸.تاريخ الطبري عن أبي مخنف :أقبَلَ مُسلِمٌ حَتّى دَخَلَ الكوفَةَ ، فَنَزَلَ دارَ المُختارِ بنِ أبي عُبَيدٍ ۲ ـ وهِيَ الَّتي تُدعَى اليَومَ دارَ مُسلِمِ بنِ المُسَيَّبِ ـ وأقبَلَتِ الشّيعَةُ تَختَلِفُ إلَيهِ ، فَلَمَّا اجتَمَعَت إلَيهِ جَماعَةٌ مِنهُم ، قَرَأَ عَلَيهِم كِتابَ حُسَينٍ عليه السلام ، فَأَخَذوا يَبكونَ .
فَقامَ عابِسُ بنُ أبي شَبيبٍ الشّاكِرِيُّ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : أمّا بَعدُ ، فَإِنّي لا اُخبِرُكَ عَنِ النّاسِ ، ولا أعلَمُ ما في أنفُسِهِم ، وما أغُرُّكَ مِنهُم ، وَاللّه ِ لَاُحَدِّثَنَّكَ عَمّا أنَا مُوَطِّنٌ نَفسي عَلَيهِ ، وَاللّه ِ لَاُجيبَنَّكُم إذا دَعَوتُم ، ولَاُقاتِلَنَّ مَعَكُم عَدُوَّكُم ، ولَأَضرِبَنَّ بِسَيفي دونَكُم حَتّى ألقَى اللّه َ ، لا اُريدُ بِذلِكَ إلّا ما عِندَ اللّه ِ .
فَقامَ حَبيبُ بنُ مُظاهِرٍ الفَقعَسِيُّ ۳ ، فَقالَ : رَحِمَكَ اللّه ُ ! قَد قَضَيتَ ما في نَفسِكَ بِواجِزٍ مِن قَولِكَ ، ثُمَّ قالَ : وأنَا وَاللّه ِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، عَلى مَثلِ ما هذا عَلَيهِ .
ثُمَّ قالَ الحَنَفِيُّ مِثلَ ذلِكَ ، فَقالَ الحَجّاجُ بنُ عَلِيٍّ : فَقُلتُ لِمُحَمَّدِ بنِ بِشرٍ : فَهَل كانَ مِنكَ أنتَ قَولٌ ؟ فَقالَ : إن كُنتُ لَاُحِبُّ أن يُعِزَّ اللّه ُ أصحابي بِالظَّفَرِ ، وما كُنتُ لِاُحِبَّ أن اُقتَلَ ، وكَرِهتُ أن أكذِبَ .
وَاختَلَفَتِ الشّيعَةُ إلَيهِ حَتّى عُلِمَ مَكانُهُ ، فَبَلَغَ ذلِكَ النُّعمانَ بنَ بَشيرٍ. ۴

1. مروج الذهب : ج ۳ ص ۶۴ .

2. راجع : الخريطة رقم ۱ في آخر مجلّد ۴ .

3. الفَقَعسِيّ : نسبة إلى فَقعَس بن طَريف ، أبو حَيٍّ مِن أسد (تاج العروس : ج ۸ ص ۴۰۱ «فقعس») .

4. تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۳۵۵ وراجع : أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۴ والأخبار الطوال : ص ۲۳۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4510
صفحه از 454
پرینت  ارسال به