۱۰۳۶.البداية و النهاية :چون مسلم از مكّه بيرون آمد ، از مدينه گذشت . در آن جا دو راه نما با خود برداشت . آنان مسلم را از بيابان ها و راه هاى متروكه بردند . يكى از آن دو راه نما ، از فشار تشنگى در گذشت . آنان راه را گم كرده بودند و آن راه نما در مكانى به نام تنگه خُبَيت، در گذشت. مسلم ، اين را به فال بد گرفت و در آن منطقه ماند. راه نماى ديگر هم از دنيا رفت. مسلم براى امام حسين عليه السلام نامه نوشت و در باره ادامه سفر ، مشورت خواست. امام عليه السلام برايش نوشت كه حتما به عراق برود و در اجتماع كوفيان ، حضور يابد تا از احوال آنان ، باخبر گردد.