ر . ك : ص ۱۵۱ (گزارش هاى مربوط به نقشه كشتن ابن زياد)
و ص ۱۷۹ (فرستادن مال و جاسوس براى شناسايى محلّ مسلم)
و ص ۲۱۵ (محاصره قصر ابن زياد به وسيله مسلم و يارانش)
و ص ۲۱۷ (نبرد ميان مسلم و نيروهاى ابن زياد و زخمى شدن مسلم)
و ص ۳۵۹ (فرستاده شدن سرهاى مسلم و هانى براى يزيد به وسيله ابن زياد) .
و ج ۵ ص ۱۸۹ (فصل هفتم / خبر شهادت مسلم بن عقيل) .
۴ / ۳۷
فرستاده شدن سرهاى مسلم و هانى براى يزيد، به وسيله ابن زياد
۱۲۶۲.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو جَناب يحيى بن ابى حَيّه كلبى ـ: چون عبيد اللّه بن زياد، مسلم و هانى را كشت، سرهاى آنان را به همراه هانى بن ابى حَيّه وادعى و زبير بن اَروَح تميمى ، براى يزيد بن معاويه فرستاد و به كاتبش عمرو بن نافع ، دستور داد كه ماجراهاى مسلم و هانى را براى يزيد بن معاويه بنويسد . او نيز نامه بلندى نوشت و او نخستين كسى بود كه نامه هاى بلند مى نوشت .
وقتى عبيد اللّه بن زياد ، نامه را ديد ، آن را نپسنديد و گفت: چرا اين قدر ، طولانى و چرا اين قدر ، مطالب اضافى؟ بنويس: «امّا بعد ، سپاس خدايى را كه حقّ امير
مؤمنان را ستانْد و او را از شرّ دشمنش رها كرد! به امير مؤمنان [يزيد] ـ كه خداوند ، او را گرامى بدارد ـ خبر مى دهم كه مسلم بن عقيل به خانه هانى بن عروه مرادى پناه برده بود . من بر آن دو ، جاسوسانى گماردم و مردان را با دسيسه به آن جا فرستادم و نيرنگ به كار بُردم تا آنان را بيرون آوردم و خداوند ، ما را بر آنها مسلّط كرد. سپس آنها را گردن زدم و سرهايشان را به همراه هانى بن ابى حَيّه هَمْدانى و زُبَير بن اَروَح تميمى ، براى شما فرستادم. آن دو ، خيرخواه و گوش به فرمان اند . امير مؤمنان ، هر چه دوست دارد ، از آنان بپرسد ، كه آنان اهل آگاهى، صداقت و فهم و پارسايى اند.والسلام!» .