321
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۲۳۲.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :ابن زياد به دنبال مسلم فرستاد و او را آوردند . پس او را بسيار سرزنش و توبيخ كرد و دستور كشتنش را داد. مسلم گفت: بگذار وصيّت كنم .
ابن زياد گفت: باشد.
مسلم به عمر بن سعد بن ابى وقّاص نگاه كرد و گفت: من از تو خواسته اى دارم ، و ميان من و تو ، خويشاوندى است .
عبيد اللّه گفت: در خواسته عموزاده ات بنگر.
عمر بن سعد ، نزد مسلم رفت. مسلم گفت: اى مرد ! در اين جا مردى قرشى ، جز تو نيست. اينك ، حسين بن على به سوى كوفه رو كرده است . فرستاده اى به سويش بفرست كه باز گردد ؛ چرا كه اين قوم به او نيرنگ زده و او را فريفته و به او دروغ گفته اند . به راستى ، اگر حسين كشته شود ، ديگر براى بنى هاشم، پيوستگى نخواهد بود . من ، قرضى دارم كه هنگام ورود به كوفه گرفته ام . آن را از جانب من ، ادا كن. جنازه ام را نيز از ابن زياد، تحويل بگير و به خاك بسپار .
ابن زياد گفت: چه گفت ؟
عمر بن سعد ، وصاياى مسلم را به وى بازگو كرد . عبيد اللّه گفت: مال تو ، اختيارش با توست و ما جلوى آن را نمى گيريم. حسين نيز ، اگر كارى به كار ما نداشته باشد ، ما هم با او كارى نداريم. و امّا جنازه اش، وقتى او را كشتيم ، ديگر براى ما مهم نيست كه با آن چه شود.
آن گاه دستور داد و مسلم را كشتند... . عمر بن سعد ، بدهى مسلم بن عقيل را پرداخت و جنازه اش را گرفت و كفن كرد و به خاك سپرد و مردى را به سوى حسين عليه السلام روانه كرد و او را بر شترى سوار كرد و توشه راه به وى داد و دستور داد آنچه را مسلم به وى گفته بود ، به حسين عليه السلام ابلاغ كند.
قاصد، حسين عليه السلام را در منزل چهارم [از مكّه به كوفه] ديد و به ايشان گزارش داد.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
320

۱۲۳۲.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :بَعَثَ [ابنُ زِيادٍ] إلى مُسلِمٍ فَجيءَ بِهِ ، فَأَنَّبَهُ وبَكَّتَهُ ۱ وأمَرَ بِقَتلِهِ .
فَقالَ : دَعني اُوصي . قالَ : نَعَم . فَنَظَرَ إلى عُمَرَ بنِ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ ، فَقالَ : إنَّ لي إلَيكَ حاجَةً ، وبَيني وبَينَكَ رَحِمٌ . فَقالَ عُبَيدُ اللّه ِ : اُنظُر في حاجَةِ ابنِ عَمِّكَ .
فَقامَ إلَيهِ ، فَقالَ : يا هذا ، إنَّهُ لَيسَ هاهُنا رَجُلٌ مِن قُرَيشٍ غَيرُكَ ، وهذَا الحُسَينُ بنُ عَليٍّ عليه السلام قَد أظَلَّكَ ، فَأَرسِل إلَيهِ رَسولاً فَليَنصَرِف ؛ فَإِنَّ القَومَ قَد غَرّوهُ وخَدَعوهُ وكَذَّبوهُ ، وإنَّهُ إن قُتِلَ لَم يَكُن لِبَني هاشِمٍ بَعدَهُ نِظامٌ ، وعَلَيَّ دَينٌ أخَذتُهُ مُنذُ قَدِمتُ الكوفَةَ فَاقضِهِ عَنّي ، وَاطلُب جُثَّتي مِنِ ابنِ زِيادٍ فَوارِها .
فَقالَ لَهُ ابنُ زِيادٍ : ما قالَ لَكَ ؟ فَأَخبَرَهُ بِما قالَ ، فَقالَ : قُل لَهُ : أمّا مالُك فَهُوَ لَكَ لا نَمنَعُكَ مِنهُ ، وأمّا حُسَينٌ فَإِن تَرَكَنا لَم نُرِدهُ ، وأمّا جُثَّتُهُ فَإِذا قَتَلناهُ لَم نُبالِ ما صُنِعَ بِهِ .
ثُمَّ أمَرَ بِهِ فَقُتِلَ ... وقَضى عُمَرُ بنُ سَعدٍ دَينَ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ ، وأخَذَ جُثَّتَهُ فَكَفَّنَهُ ودَفَنَهُ ، وأرسَلَ رَجُلاً إلَى الحُسَينِ عليه السلام ، فَحَمَلَهُ عَلى ناقَةٍ وأعطاهُ نَفَقَةً ، وأمَرَهُ أن يُبَلِّغَهُ ما قالَ مُسلِمُ بنُ عَقيلٍ ، فَلَقِيَهُ عَلى أربَعِ مَراحِلٍ فَأَخبَرَهُ. ۲

1. التبكيت : التقريع والتوبيخ (النهاية : ج ۱ ص ۱۴۸ «بكت») .

2. الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۴۶۱ ، سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۳۰۰ نحوه .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4874
صفحه از 454
پرینت  ارسال به