283
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۲۱۱.تاريخ الطبرىـ به نقل از قدامة بن سعيد بن زائدة بن قدامه ثقفى ـ: محمّد بن اشعث به سمت مسلم آمد و گفت: اى جوان مرد ! تو در امانى . خودت را به كشتن مده . ولى مسلم به نبرد ادامه داد و چنين مى خواند:
سوگند خورده ام كه جز به آزادگى ، كشته نشوم ،گرچه مرگ را ناخوش مى دارم .
هر كسى روزى ، مرگ را ملاقات مى كند؛مرگى كه سرد و گرم را به تلخى به هم مى آميزد .
مرگى كه نور خورشيد را پس مى زند و استقرار مى يابد .[تنها] مى ترسم كه به من دروغ گفته شود يا فريب بخورم .
محمّد بن اشعث به مسلم گفت: به تو دروغ گفته نمى شود و تو نيرنگ و فريب داده نمى شوى . اين جمعيت ، عموزاده هاى تو اند و قصد كشتن و زدن تو را ندارند.
مسلم بر اثر پرتاب سنگ ، جراحت هاى سنگين برداشت و از نبرد ، ناتوان و خسته شد و بر ديوار ، تكيه زد. محمّد بن اشعث به وى نزديك شد و گفت: تو در امانى .
مسلم گفت: من ، در امانم؟
پسر اشعث گفت: آرى. و جمعيت نيز گفتند: تو در امانى. جز عمرو بن عبيد اللّه بن عبّاس سُلَمى كه گفت: از اين [ مسلم ] ، هيچ شترى به من نمى رسد ! و خود را [ از دادن امان ، ] كنار كشيد .
پسر عقيل گفت: بدانيد كه اگر به من امان ندهيد ، دست در دست شما نمى گذارم.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
282

۱۲۱۱.تاريخ الطبري عن قدامة بن سعيد بن زائدة بن قدامة الثّقفي :فَأَقبَلَ عَلَيهِ [أي عَلى مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ ]مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ ، فَقالَ : يافَتى ، لَكَ الأَمانُ ، لا تَقتُل نَفسَكَ ! فَأَقبَلَ يُقاتِلُهُم وهُوَ يَقولُ :
أقسَمتُ لا اُقتَلُ إلّا حُرّاوإن رَأَيتُ المَوتَ شَيئا نُكرا
كُلُّ امرِئٍ يَوما مُلاقٍ شَرّاويَخلِطُ البارِدَ سُخنا مُرّا
رَدَّ شُعاعَ الشَّمسِ فَاستَقَرّاأخافُ أن اُكذَبَ أو اُغَرّا
فَقالَ لَهُ مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ : إنَّكَ لا تُكذَبُ ولا تُخدَعُ ولا تُغَرُّ ، إنَّ القَومَ بَنو عَمِّكَ ، ولَيسوا بِقاتِليكَ ولا ضارِبيكَ .
وقَد اُثخِنَ بِالحِجارَةِ ، وعَجَزَ عَنِ القِتالِ وَانبَهَرَ ۱ ، فَأَسنَدَ ظَهرَهُ إلى جَنبِ تِلكَ الدّارِ ، فَدَنا مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ فَقالَ : لَكَ الأَمانُ .
فَقالَ : آمِنٌ أنا ؟ قالَ : نَعَم ، وقالَ القَومُ : أنتَ آمِنٌ ، غَيرَ عَمرِو بنِ عُبَيدِ اللّه ِ بنِ العَبّاسِ السُّلَمِيِّ فَإِنَّهُ قالَ : لا ناقَةَ لي في هذا ولا جَمَلٍ ، وتَنَحّى .
وقالَ ابنُ عَقيلٍ : أما لَو لَم تُؤَمِّنوني ، ما وَضَعتُ يَدي في أيديكُم. ۲

1. انبهر : تتابع نفسه ، والبُهر ـ بالضمّ ـ : تتابع النفس من الإعياء (لسان العرب : ج ۴ ص ۸۲ «بهر») .

2. تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۳۷۴ ، مقاتل الطالبيّين : ص ۱۰۶ عن قدامة بن سعد ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۵۴۲ نحوه ؛ الإرشاد : ج ۲ ص ۵۹ ، روضة الواعظين : ص ۱۹۴ ، مثير الأحزان : ص ۳۵ نحوه ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۴۴۳ وليس فيه «وقد اُثخن بالحجارة» إلى «وقال ابن عقيل» ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۵۲ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4587
صفحه از 454
پرینت  ارسال به