261
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۱۹۳.أنساب الأشراف :چون مردم از اطراف پسر عقيلْ پراكنده شدند، ابن زياد ، درِ قصر را گشود و در مجلس حضور يافت . كوفيان در مجلس وى ، حاضر شدند. عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث نزد پدرش ـ كه در مجلس ابن زياد حضور داشت ـ آمد و گزارش مسلم بن عقيل را به وى داد و محمّد بن اشعث نيز مطلب را به اطّلاع ابن زياد رساند.

۱۱۹۴.الفتوح :محمّد بن اشعث ، بر عبيد اللّه وارد شد . ابن زياد چون او را ديد ، گفت : مرحبا به كسى كه در مشورت ، مورد اتّهام نيست ! آن گاه او را نزد خود ، فرا خواند و پهلوى خود نشاند .
پسر آن زنى كه مسلم در خانه اش بود ، سراغ عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث آمد و از وجود مسلم بن عقيل در نزد مادرش ، خبر داد. عبد الرحمان به وى گفت: اكنون سكوت كن و هيچ كس را از اين جريان ، باخبر مكن.
آن گاه عبد الرحمان بن محمّد ، نزد پدرش آمد و با او درِ گوشى صحبت كرد و گفت : مسلم در خانه طوعه است . و از او دور شد.
عبيد اللّه بن زياد گفت: عبد الرحمان به تو چه گفت ؟
محمّد بن اشعث گفت: خداوند ، كارهاى امير را سامان بخشد ! مژده اى بزرگ!
عبيد اللّه گفت: چيست آن مژده بزرگ؟ كسى مانند تو ، هميشه بشارت خوب مى دهد.
محمّد بن اشعث گفت: اين پسرم خبر داد كه مسلم بن عقيل در خانه طوعه يكى از كنيزان ماست .
عبيد اللّه خوش حال شد و گفت: برخيز و او را بياور . آن جايزه بزرگى كه تعيين كرده بودم، براى توست


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
260

۱۱۹۳.أنساب الأشراف :كانَ ابنُ زِيادٍ ـ حينَ تَفَرَّقَ عَنِ ابنِ عَقيلٍ النّاسُ ـ فَتَحَ بابَ القَصرِ ، وخَرَجَ إلَى المَجلِسِ فَجَلَسَ فيهِ ، وحَضَرَهُ أهلُ الكوفَةِ ، فَجاءَ عَبدُ الرَّحمنِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الأَشعَثِ إلى أبيهِ ـ وهُوَ عِندَ ابنِ زِيادٍ ـ فَأَخبَرَهُ خَبَرَ ابنِ عَقيلٍ ، فَأَعلَمَ مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ ابنَ زِيادٍ بِذلِكَ. ۱

۱۱۹۴.الفتوح :أقبَلَ مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ حَتّى دَخَلَ عَلى عُبَيدِ اللّه ِ بنِ زِيادٍ ، فَلَمّا رَآهُ قالَ : مَرحَبا بِمَن لا يُتَّهَمُ في مَشورَةٍ . ثُمَّ أدناهُ وأقعَدَهُ إلى جَنبِهِ ، وأقبَلَ ابنُ تِلكَ المَرأَةِ ـ الَّتي مُسلِمُ بنُ عَقيلٍ في دارِها ـ إلى عَبدِ الرَّحمنِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ الأَشعَثِ ، فَخَبَّرهُ بِمَكانِ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ عِندَ اُمِّهِ ، فَقالَ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ : اُسكُتِ الآنَ ولا تُعلِم بِهذا أحَدا مِنَ النّاسِ .
قالَ : ثُمَّ أقبَلَ عَبدُ الرَّحمنِ بنُ مُحَمَّدٍ إلى أبيهِ فَسارَّهُ في اُذُنِهِ وقالَ : إنَّ مُسلِما في دارِ طَوعَةَ ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ .
فَقالَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ : مَا الَّذي قالَ لَكَ عَبدُ الرَّحمنِ ؟ فَقالَ : أصلَحَ اللّه ُ الأَميرَ ، البِشارَةُ العُظمى ! فَقالَ : وما ذاكَ ؟ ومِثلُكَ مَن بَشَّرَ بِخَيرٍ ! فَقالَ : إنَّ ابني هذا يُخبِرُني أنَّ مُسلِمَ بنَ عَقيلٍ في دارِ طَوعَةَ ، عِندَ مَولاةٍ لَنا . قالَ : فَسُرَّ بِذلِكَ ، ثُمَّ قالَ : قُم فَائتِ بِهِ ، ولَكَ ما بَذَلتُ مِنَ الجائِزَةِ الحَظُّ الأَوفى. ۲

1. أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۸ وراجع : الأمالي للشجري : ج ۱ ص ۱۶۷ .

2. الفتوح : ج ۵ ص ۵۲ ، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ۱ ص ۲۰۸ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4414
صفحه از 454
پرینت  ارسال به