171
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۱۳۲.البداية و النهاية :مسلم بن عقيل به خانه هانى بن حميد بن عروه مرادى ، نقل مكان كرد و از آن جا به خانه شَريك بن اعور ـ كه از بزرگان و رؤسا بود ـ رفت. به شريك ، خبر رسيد كه عبيد اللّه براى عيادت او مى آيد. پيغامى براى هانى فرستاد و گفت: مسلم بن عقيل را بفرست تا در خانه من باشد و وقتى عبيد اللّه براى عيادت من آمد ، او را بكشد.
هانى، مسلم را فرستاد . شريك به وى گفت: تو در مخفيگاه باش و وقتى عبيد اللّه نشست، من درخواست آب مى كنم ـ و اين، اشاره من به توست ـ . آن گاه تو بيرون بيا و او را بكش.
وقتى عبيد اللّه آمد ، بر بستر شريك نشست و هانى بن عروه هم آن جا بود . غلام عبيد اللّه به نام مهران ، در جلوى او [به نگهبانى ]ايستاد و برخاست. عبيد اللّه ساعتى با شريك سخن گفت . آن گاه شريك گفت: به من آب بدهيد .
مسلم از كشتن عبيد اللّه ، وحشت كرده بود. در اين هنگام ، كنيزى با كوزه آب ، بيرون آمد و مسلم را در مخفيگاه ۱ ديد . شرم كرد و برگشت و سه دفعه چنين شد. شريك بار ديگر گفت: به من آب بدهيد ، گرچه جانم را از دست بدهم! آيا آب را از من دريغ مى كنيد؟
مهران ، متوجّه نقشه [ى آنان] شد و عبيد اللّه را متوجّه كرد و عبيد اللّه به سرعت برخاست و بيرون رفت.
شريك گفت: اى امير ! مى خواهم به تو وصيّت كنم.
عبيد اللّه گفت: به زودى بر مى گردم.
مهران ، عبيد اللّه را بُرد و سوار كرد و در بين راه به وى مى گفت: آنان مى خواستند تو را بكشند.
عبيد اللّه گفت: واى بر تو ! من كه با آنان مدارا مى كنم . آنان را چه شده است؟!
شريك از مسلم پرسيد: چه چيزى تو را از كشتن عبيد اللّه باز داشت؟
مسلم گفت: حديثى كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيده ام كه فرمود: ايمان ، غافلگيرانه كشتن (ترور) را به بند كشيده است و مؤمن ، چنين نمى كند . همچنين خوش نداشتم او را در خانه تو بكشم.
شريك گفت: اگر او را كشته بودى ، اينك در قصر نشسته بودى و كسى از عبيد اللّه حمايت نمى كرد و كار بصره نيز تضمين شده بود. اگر او را كشته بودى ، مردى ستمگر و فاجر را كشته بودى.
شريك پس از سه روز ، از دنيا رفت.

1. در متن عربى، واژه «الخِباء» آمده كه معادل آن، آلاچيق است؛ يعنى پايه اى سقف دار كه از نى خشك يا پشم مى ساختند و از آن براى محافظت مَشك آب از آفتاب، استفاده مى كردند.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
170

۱۱۳۲.البداية والنهاية :تَحَوَّلَ مُسلِمُ بنُ عَقيلٍ إلى دارِ هانِئِ بنِ حميدِ بنِ عُروَةَ المُرادِيِّ ، ثُمَّ إلى دارِ شَريكِ بنِ الأَعوَرِ ـ وكانَ مِنَ الاُمَراءِ الأَكابِرِ ـ وبَلَغَهُ أنَّ عُبَيدَ اللّه ِ يُريدُ عِيادَتَهُ ، فَبَعَثَ إلى هانِئٍ يَقولُ لَهُ : اِبعَث مُسلِمَ بنَ عَقيلٍ حَتّى يَكونَ في داري لِيَقتُلَ عُبَيدَ اللّه ِ إذا جاءَ يَعودُني . فَبَعَثَهُ إلَيهِ ، فَقالَ لَهُ شَريكٌ : كُن أنتَ فِي الخِباءِ ، فَإِذا جَلَسَ عُبَيدُ اللّه ِ ، فَإِنّي أطلُبُ الماءَ ـ وهِيَ إشارَتي إلَيكَ ـ فَاخرُج فَاقتُلهُ .
فَلَمّا جاءَ عُبَيدُ اللّه ِ جَلَسَ عَلى فِراشِ شَريكٍ ، وعِندَهُ هانِئُ بنُ عُروَةَ ، وقامَ مِن بَينِ يَدَيهِ غُلامٌ يُقالُ لَهُ مِهرانُ ، فَتَحَدَّثَ عِندَهُ ساعَةً ، ثُمَّ قالَ شَريكٌ : اِسقوني ، فَتَجَبَّنَ مُسلِمٌ عَن قَتلِهِ ، وخَرَجَت جارِيَةٌ بِكوزٍ مِن ماءٍ فَوَجَدَت مُسلِما فِي الخِباءِ ، فَاستَحيَت ورَجَعَت بِالماءِ ثَلاثا ، ثُمَّ قالَ : اِسقوني ولَو كانَ فيهِ ذَهابُ نَفسي ، أتَحمونَني مِنَ الماءِ ؟ فَفَهِمَ مِهرانُ الغَدرَ ، فَغَمَزَ مَولاهُ ، فَنَهَضَ سَريعا وخَرَجَ .
فَقالَ شَريكٌ : أيُّهَا الأَميرُ ! إنّي اُريدُ أن اُوصِيَ إلَيكَ ، فَقالَ : سَأَعودُ !
فَخَرَجَ بِهِ مَولاهُ فَأَركَبَهُ وطَرَّدَ بِهِ ـ أي ساقَ بِهِ ـ وجَعَلَ يَقولُ لَهُ مَولاهُ : إنَّ القَومَ أرادوا قَتلَكَ ، فَقالَ : وَيحَكَ ، إنّي بِهِم لَرَفيقٌ ، فَما بالُهُم ؟ !
وقالَ شَريكٌ لِمُسلِمٍ : ما مَنَعَكَ أن تَخرُجَ فَتَقتُلَهُ ؟ قالَ : حَديثٌ بَلَغَني عَن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ : الإيمانُ ضِدُّ الفَتكِ ، لا يَفتِكُ مُؤمِنٌ ، وكَرِهتُ أن أقتُلَهُ في بَيتِكَ .
فَقالَ : أما لَو قَتَلتَهُ لَجَلَستَ فِي القَصرِ ، لَم يَستَعِدَّ مِنهُ أحَدٌ ، ولَيُكفَيَنَّكَ أمرُ البَصرَةِ ، ولَو قَتَلتَهُ لَقَتَلتَ ظالِما فاجِرا . وماتَ شَريكٌ بَعدَ ثَلاثٍ . ۱

1. البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4623
صفحه از 454
پرینت  ارسال به