۴ / ۱۱
رفتن مسلم به خانه هانى بن عُروه ۱
۱۱۰۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو ودّاك ـ: مسلم بن عقيل ، خبر آمدن عبيد اللّه و سخنرانى او را شنيد و از سختگيرى هايش بر مردم و سران قبايل ، باخبر گشت. او از خانه مختار ـ كه لو رفته بود ـ بيرون آمد و به منزل هانى بن عروه مرادى رسيد . بر آستان در ايستاد و كسى را در پى او فرستاد كه بيرون بيايد. هانى بيرون آمد و از بودن مسلم در آن جا، ناراحت شد.
مسلم به وى گفت: نزد تو آمده ام تا مرا پناه دهى و ميزبانى كنى.
هانى گفت: خدا ، تو را رحمت كند ! مرا به بيش از ظرفيت و طاقتم تكليف مى كنى . اگر نبود كه بر درِ خانه ام آمده اى و به من اعتماد كرده اى، دوست مى داشتم و از تو درخواست مى كردم از اين جا بروى؛ ليكن حرمتْ داشتن تو نمى گذارد و سزاوار نيست كسى مانند من، كسى مانند تو را برگرداند. داخل شو.
هانى ، او را پناه داد و شيعيان در خانه هانى بن عروه با مسلم ، رفت و آمد داشتند.