133
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۰۹۶.الفتوح :چون صبح شد ، ابن زياد ، مردم را براى اجتماع در مسجد و نماز، فرا خواند. مردم در مسجد جامع ، اجتماع كردند . عبيد اللّه وقتى دانست كه مردم جمع شده اند ، از قصر بيرون آمد ، در حالى كه شمشير بر كمر و عمامه بر سر داشت و بالاى منبر رفت . آن گاه حمد و ثناى خدا را به جا آورد و گفت: امّا بعد، ـ اى كوفيان ـ به راستى كه يزيد بن معاويه ، مرا بر شهر و مرزهاى شما گمارده است و به من دستور داده كه ستم ديده تان را يارى كنم، به تهى دستتان ببخشم ، به مطيع و حرف شنوتان ، احسان كنم و بر سركش و اهل ترديدتان ، سخت بگيرم. من از دستور يزيد در اين امور ، پيروى و عهدش را ميان شما اجرا مى كنم. والسلام!
آن گاه فرود آمد و وارد قصر شد.
او روز دوم نيز از قصر ، بيرون آمد و مردم را به مسجد فرا خواند . وقتى مردم اجتماع كردند، با شكل و شمايلى غير از روز گذشته نزد مردم آمد و بر منبر رفت و خدا را حمد كرد و او را سپاس گزارد. آن گاه گفت: امّا بعد، به راستى كه اين كارها جز با قاطعيتِ بدون خشونت و نرمىِ بدون سستى ، سامان نمى گيرد . من، بى گناه را به خاطر گناهكار و حاضر را به خاطر غايب و دوست را به خاطر دوست، كيفر خواهم كرد .
آن گاه مردى كوفى به نام اسد بن عبد اللّه مُرّى برخاست و گفت: اى امير! خداوند ـ تبارك و تعالى ـ مى فرمايد: «گناه كسى را كسى ديگر ، بر گردن نمى گيرد» . همانا آدمى را به تلاش، شمشير را به بُرندگى و اسب را به دوندگى مى شناسند. وظيفه تو ، سخن گفتن است و وظيفه ما شنيدن است . در حقّ ما، بدى را پيش از خوبى ، عرضه مدار (تهديد را بر نرمى، مقدّم مكن).
عبيد اللّه بن زياد ، سكوت كرد و از منبر ، فرود آمد و داخل قصر حكومتى شد.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
132

۱۰۹۶.الفتوح :لَمّا أصبَحَ [ابنُ زِيادٍ] نادى الصَّلاةَ جامِعَةً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ إلَى المَسجِدِ الأَعظَمِ ، فَلَمّا عَلِمَ أنَّهُم قَد تَكامَلوا ، خَرَجَ إلَيهِم مُتَقَلِّدا بِسَيفٍ ، مُتَعَمِّما بِعِمامَةٍ ، حَتّى صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
أمّا بَعدُ يا أهلَ الكوفَةِ ، فَإِنَّ أميرَ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنَ مُعاوِيَةَ ، وَلّاني مِصرَكُم وثَغرَكُم ، وأمَرَني أن اُغيثَ مَظلومَكُم ، وأن اُعطِيَ مَحرومَكُم ، وأن اُحسِنُ إلى سامِعِكُم ومُطيعِكُم ، وبِالشِّدَّةِ عَلى مُريبِكُم ، وأنَا مُتَّبِعٌ في ذلِكَ أمرَهُ ، ومُنَفِّذٌ فيكُم عَهدَهُ ، وَالسَّلامُ . ثُمَّ نَزَلَ ودَخَلَ القَصرَ .
فَلَمّا كانَ اليَومُ الثّاني ، خَرَجَ إلَى النّاسِ ونادى بِالصَّلاةِ جامِعَةً ، فَلَمَّا اجتَمَعَ النّاسُ ، خَرَجَ إلَيهِم بِزِيًّ خِلافَ ما خَرَجَ بِهِ أمسِ ، فَصَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
أمّا بَعدُ ، فَإِنَّهُ لا يَصلُحُ هذَا الأَمرُ إلّا في شِدَّةٍ مِن غَيرِ عُنفٍ ، ولينٍ في غَيرِ ضَعفٍ ، وأن آخُذَ مِنكُمُ البَريءَ بِالسَّقيمِ ، وَالشّاهِدَ بِالغائِبِ ، وَالولِيَّ بِالوَلِيِّ .
قالَ : فَقامَ إلَيهَ رَجُلٌ مِن أهلِ الكوفَةِ ، يُقالُ لَهُ أسَدُ بنُ عَبدِ اللّه ِ المُرِّيُّ ، فَقالَ : أيُّهَا الأَميرُ ! إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى يَقولُ : «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» ۱ ، وإنَّمَا المَرءُ بِجَدِّهِ ، وَالسَّيفُ بِحَدِّهِ ، وَالفَرَسُ بِشَدِّهِ ، وعَلَيكَ أن تَقولَ ، وعَلَينا أن نَسمَعَ ، فَلا تُقَدِّم فَينَا السَّيِّئَةَ قَبلَ الحَسَنَةِ .
قالَ : فَسَكَتَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ ، ونَزَلَ عَنِ المِنبَرِ ، فَدَخَلَ قَصرَ الإِمارَةِ. ۲

1. فاطر : ۱۸ .

2. الفتوح : ج ۵ ص ۳۹ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4374
صفحه از 454
پرینت  ارسال به