113
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۰۸۰.الأخبار الطوال :ابن زياد آمد تا وارد مسجد جامع [بصره] شد. مردم برايش اجتماع كردند . آن گاه به پا خاست و گفت: انصاف به خرج داده است ، آن كه بخواهد با مرد قارى، تيراندازى كند. اى مردم بصره! به راستى كه امير مؤمنان ، مرا علاوه بر بصره ، به حكومت كوفه نيز گمارده است . من بدان جا مى روم و برادرم عثمان بن زياد را جانشين خود [در بصره ]كردم. بترسيد از مخالفت با او و شايعه پراكنى و هياهو كردن! سوگند به خداى يگانه ، اگر به من خبر رسد كه مردى از شما با او مخالفت كرده ، يا شايعه پراكنى نموده ، خودش را و دوستانش را خواهم كشت و دور را به خاطر نزديك و بى گناه را به خاطر گناهكار ، كيفر خواهم داد تا درست شويد. كسى كه انذار كرده ، معذور است.
آن گاه از منبر پايين آمد و [به سمت كوفه] حركت كرد.

۱۰۸۱.أنساب الأشراف :عبيد اللّه بن زياد در بصره براى مردم سخنرانى كرد و سر و صداى بسيار راه انداخت و تهديد كرد و وعده مجازات داد و گفت: من ، كيفر دهنده كسى هستم كه با من دشمنى ورزد و زهرِ كشنده براى كسى هستم كه با من بجنگد.
او به آنها گفت كه به سمت كوفه مى رود و برادرش عثمان بن زياد را جانشين خود در بصره قرار داده است. بِدانان دستور داد از عثمان اطاعت كنند و سخن او را بشنوند و آنها را از مخالفت با او و اختلاف افكنى ، بر حذر داشت

۴ / ۸

آمدن ابن زياد به كوفه ۱

۱۰۸۲.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو عثمان نهدى ـ: عبيد اللّه بن زياد از بصره بيرون رفت و برادرش عثمان بن زياد را جانشين خود كرد. او به طرف كوفه حركت كرد و مسلم بن عمرو باهلى، شريك بن اَعوَر حارثى و خدمتكاران و خانواده اش همراه او بودند ، تا اين كه وارد كوفه شد و بر سرش عمامه اى سياه گذاشته و صورت خود را پوشانده بود.
به مردم، خبر رسيده بود كه حسين عليه السلام به سمت آنان در حركت است . از اين رو، انتظارِ آمدن او را داشتند . وقتى عبيد اللّه وارد شد ، گمان بردند كه حسين عليه السلام است . از اين رو از كنار هيچ كس نگذشت ، مگر اين كه بر او سلام دادند و مى گفتند: خوش آمدى ، اى پسر پيامبر خدا! خوش آمدى!
عبيد اللّه از اين همه خوش حالى و بشارت دادن به حسين عليه السلام ، ناراحت شد.
مسلم بن عمرو وقتى ديد اين سخنان (خوشامدگويى ها) زياد شد ، گفت: كنار برويد . اين ، امير عبيد اللّه بن زياد است. پس از آن، وقتى به پشت سرش نگاه كرد ، جز چند مرد نديد.
وقتى او وارد قصر شد و مردم دانستند كه وى عبيد اللّه بن زياد است ، غم و اندوه فراوان بر دل هايشان نشست . عبيد اللّه نيز از آنچه شنيده بود ، به غيظ آمده بود و گفت: هان ! آنان را همان گونه كه فكر مى كردم ، مى بينم .

1. ر .ك : نقشه شماره ۱ در پايان جلد ۴ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
112

۱۰۸۰.الأخبار الطوال :أقبَلَ [ابنُ زِيادٍ ]حَتّى دَخَلَ المَسجِدَ الأَعظَمَ ، فَاجتَمَعَ لَهُ النّاسُ ، فَقامَ ، فَقالَ : أنصَفَ القارَةَ مَن راماها ، يا أهلَ البَصرَةِ ! إنَّ أميرَ المُؤمِنينَ قَد وَلّاني مَعَ البَصرَةِ الكوفَةَ ، وأنَا سائِرٌ إلَيها ، وقَد خَلَّفتُ عَلَيكُم أخي عُثمانَ بنَ زِيادٍ ، فَإِيّاكُم وَالخِلافَ وَالإِرجافَ ، فَوَاللّه ِ الَّذي لا إلهَ غَيرُهُ ، لَئِن بَلَغَني عَن رَجُلٍ مِنكُم خالَفَ أو أرجَفَ ، لَأَقتُلَنَّهُ ووَلِيَّهُ ، ولَاخُذَنَّ الأَدنى بِالأَقصى ، وَالبَريءَ بِالسَّقيمِ ، حَتّى تَستَقيموا ، وقَد أعذَرَ مَن أنذَرَ . ثُمَّ نَزَلَ وسارَ . ۱

۱۰۸۱.أنساب الأشراف :خَطَبَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ النّاسَ بِالبَصرَةِ ، فَأَرعَدَ وأبرَقَ ، وتَهَدَّدَ وتَوَعَّدَ ، وقالَ : أنَا نَكَلٌ لِمَن عاداني ، وسِمامٌ لِمَن حارَبَني . وأعلَمَهُم أنَّهُ شاخِصٌ ۲ إلَى الكوفَةِ ، وأنَّهُ قَد وَلّى عُثمانَ بنَ زِيادٍ أخاهُ خِلافَتَهُ عَلَى البَصرَةِ ، وأمَرَهُم بِطاعَتِهِ وَالسَّمعِ لَهُ ، ونَهاهُم عَنِ الخِلافِ وَالمُشاقَّةِ . ۳

۴ / ۸

قُدومُ ابنِ زِيادٍ إلَى الكوفَةِ ۴

۱۰۸۲.تاريخ الطبري عن أبي عثمان النّهديّ :خَرَجَ [عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ ]مِنَ البَصرَةِ ، وَاستَخلَفَ أخاهُ عُثمانَ بنَ زِيادٍ ، وأقبَلَ إلَى الكوفَةِ ومَعَهُ مُسلِمُ بنُ عَمرٍو الباهِلِيُّ ، وشَريكُ بنُ الأَعوَرِ الحارِثِيُّ ، وحَشَمُهُ وأهلُ بَيتِهِ ، حَتّى دَخَلَ الكوفَةَ وعَلَيهِ عِمامَةٌ سَوداءُ وهُوَ مُتَلَثِّمٌ ، وَالنّاسُ قَد بَلَغَهُم إقبالُ حُسَينٍ عليه السلام إلَيهِم ، فَهُم يَنتَظِرونَ قُدومَهُ ، فَظَنّوا حينَ قَدِمَ عُبَيدُ اللّه ِ أنَّهُ الحُسَينُ عليه السلام ، فَأَخَذَ لا يَمُرُّ عَلى جَماعَةٍ مِنَ النّاسِ إلّا سَلَّموا عَلَيهِ ، وقالوا : مَرحَبا بِكَ يَا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، قَدِمتَ خَيرَ مَقدَمٍ ، فَرَأى مِن تَباشيرِهِم بِالحُسَينِ عليه السلام ما ساءَهُ .
فَقالَ مُسلِمُ بنُ عَمرٍو لَمّا أكثَروا : تَأَخَّروا ، هذَا الأَميرُ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ . فَأَخَذَ حينَ أقبَلَ عَلَى الظَّهرِ ، وإنَّما مَعَهُ بِضعَةَ عَشَرَ رَجُلاً .
فَلَمّا دَخَلَ القَصرَ ، وعَلِمَ النّاسُ أنَّهُ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ ، دَخَلَهُم مِن ذلِكَ كَآبَةٌ وحُزنٌ شَديدٌ ، وغاظَ عُبيدَ اللّه ِ ما سَمِعَ مِنهُم ، وقالَ : ألا أرى هؤُلاءِ كَما أرى . ۵

1. الأخبار الطوال : ص ۲۳۲ .

2. شخصَ من بلد إلى بلد : أي ذهب (الصحاح : ج ۳ ص ۱۰۴۳ «شخص») .

3. أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۵ .

4. راجع : الخريطة رقم ۱ في آخر مجلّد ۴ .

5. تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۳۵۸ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۲ نحوه ؛ الإرشاد : ج ۲ ص ۴۳ ، روضة الواعظين : ص ۱۹۲ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۴۳۷ وليس في الثلاثة الأخيرة ذيله من «فأخذ» ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۴۰ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4265
صفحه از 454
پرینت  ارسال به