427
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پنجم

۱۵۵۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از حُمَيد بن مسلم ـ: هنگامى كه تشنگى بر حسين عليه السلام و يارانش سخت شد، برادرش عبّاس بن على بن ابى طالب عليه السلام را فرا خواند و او را با سى سوار و بيست پياده ، با بيست مَشك ، روانه كرد . آنان ، شبْ هنگام ، خود را به نزديكى آب رساندند و پيشاپيش آنان، نافِع بن هِلال جَمَلى ، پرچم را مى بُرد .
عمرو بن حَجّاج زُبيدى گفت: كيست ؟
پس [جلوتر] آمد و گفت ۱ : براى چه آمده اى ؟
گفت: آمده ايم تا از اين آبى كه ما را از آن ، باز داشته ايد، بنوشيم .
عمرو گفت: بنوش. گوارايت باشد !
نافِع گفت : نه . به خدا سوگند ، قطره اى از آن نمى نوشم ، در حالى كه حسين عليه السلام و اين گروه از يارانش كه مى بينى ، تشنه هستند .
آنان ، بر نافع در آمدند . عمرو بن حَجّاج گفت: سيراب كردن اين دسته ، راهى ندارد . ما براى آن كه آنان را از آب ، باز بداريم ، اين جا گماشته شده ايم. هنگامى كه ياران نافِع به او نزديك شدند، به پيادگانش گفت: مَشك هايتان را پُر كنيد .
پيادگان ، دويدند و مَشك هايشان را پُر كردند . عمرو و يارانش هم به سوى آنها دويدند . عبّاس بن على عليه السلام و نافِع بن هِلال نيز به آنان ، حمله كردند و آنها را [ از آسيب رساندن به پيادگان ]باز داشتند . سپس به جايگاهشان باز گشتند و گفتند: برويد . آن گاه ، در دفاع از آنان ، رو به روى عمرو بن حَجّاج ايستادند . عمرو و يارانش ، به آنان حمله كردند و آنان را مقدارى [ عقب ] راندند . سپس مردى از قبيله صُدا ، از ياران عمرو بن حَجّاج ، نيزه اى از نافِع بن هِلال خورد و گمان كرد كه چيزى نيست ؛ امّا زخم آن ، چرك كرد و به سبب همان ، مُرد . ياران حسين عليه السلام با مَشك ها آمدند و برايش ، آب آوردند.

1.در اين جا عبارت ، افتادگى دارد . متن درست ، همان گونه كه در ساير منابع آمده ، اين است: «تو كيستى ؟ گفت: نافِع بن هلال هستم . گفت:»


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پنجم
426

۱۵۵۸.تاريخ الطبري عن حميد بن مسلم :لَمَّا اشتَدَّ عَلَى الحُسَينِ وأصحابِهِ العَطَشُ ، دَعَا العَبّاسَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام أخاهُ ، فَبَعَثَهُ في ثَلاثينَ فارِسا وعِشرينَ راجِلاً ، وبَعَثَ مَعَهُم بِعِشرينَ قِربَةً ، فَجاؤوا حَتّى دَنَوا مِنَ الماءِ لَيلاً ، وَاستَقدَمَ أمامَهُم بِاللِّواءِ نافِعُ بنُ هِلالٍ الجَمَلِيُّ .
فَقالَ عَمرُو بنُ الحَجّاجِ الزُّبَيدِيُّ : مَنِ الرَّجُلُ ؟ فجئ ۱ ، فَقالَ : ما جاءَ بِكَ ؟ قالَ : جِئنا نَشرَبُ مِن هذَا الماءِ الَّذي حَلَأتُمونا ۲ عَنهُ ، قالَ : فَاشرَب هَنيئا ، قالَ : لا وَاللّهِ ، لا أشرَبُ مِنهُ قَطرَةً وحُسَينٌ عليه السلام عَطشانُ ومَن تَرى مِن أصحابِهِ ! فَطَلَعوا عَلَيهِ ، فَقالَ : لا سَبيلَ إلى سَقيِ هؤُلاءِ ، إنَّما وُضِعنا بِهذَا المَكانِ لِنَمنَعَهُمُ الماءَ .
فَلَمّا دَنا مِنهُ أصحابُهُ قالَ لِرِجالِهِ : اِملَؤوا قِرَبَكُم ، فَشَدَّ الرَّجّالَةُ فَمَلَؤوا قِرَبَهُم ، وثارَ إلَيهِم عَمرُو بنُ الحَجّاجِ وأصحابُهُ ، فَحَمَلَ عَلَيهِمُ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ونافِعُ بنُ هِلالٍ ، فَكَفّوهُم ، ثُمَّ انصَرَفوا إلى رِحالِهِم ، فَقالوا : اِمضوا ، ووَقَفوا دونَهُم ، فَعَطَفَ عَلَيهِم عَمرُو بنُ الحَجّاجِ وأصحابُهُ ، وَاطَّرَدوا قَليلاً . ثُمَّ إنَّ رَجُلاً مِن صُداءَ طُعِنَ مِن أصحابِ عَمرِو بنِ الحَجّاجِ ، طَعَنَهُ نافِعُ بنُ هِلالٍ ، فَظَنَّ أنَّها لَيسَت بِشَيءٍ ، ثُمَّ إنَّهَا انتَقَضَت ۳ بَعدَ ذلِكَ ، فَماتَ مِنها ، وجاءَ أصحابُ حُسَينٍ عليه السلام بِالقِرَبِ ، فَأَدخَلوها عَلَيهِ . ۴

1.كذا في المصدر ، وفيه سقط وتصحيف ، والصواب : «... من الرجل ؟ قال : نافع بن هلال ، فقال : ...» كما في بقيّة المصادر .

2.حلّأهُ عن الماء : طردهُ ومنعهُ (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۱۲ «حلأ») .

3.انتقض الجُرحُ بعد بُرئه : فسد (المصباح المنير : ص ۶۲۲ «نقض») .

4.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۴۱۲ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۸۹ ، تجارب الاُمم : ج ۲ ص ۷۰ ، مقاتل الطالبيّين : ص ۱۱۷ وراجع : تذكرة الخواصّ : ص ۲۴۸ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4169
صفحه از 450
پرینت  ارسال به