۱ / ۱۱
باز داشتن امام عليه السلام و يارانش از آب ، در روز هفتم محرّم
۱۵۵۲.تاريخ الطبرىـ به نقل از حميد بن مسلم اَزْدى ـ: نامه اى از عبيد اللّه بن زياد ، براى عمر بن سعد آمد [ كه متنش چنين بود ] : «امّا بعد، ميان حسين و يارانش و آب ، مانع شو و قطره اى از آن را نچشند، همان گونه كه با پرهيزگار پاكِ مظلوم، امير مؤمنان عثمان بن عَفّان كردند» .
عمر بن سعد، عمرو بن حَجّاج را با پانصد سوار ، روانه كرد و بر شريعه (آبْ راهِ) ۱ فرات ، فرود آمدند تا ميان حسين عليه السلام و يارانش و آب ، مانع شوند و نگذارند قطره اى از آن را بنوشند . اين ، سه روز پيش از شهادت حسين عليه السلام بود .
عبد اللّه بن ابى حُصَين اَزْدى بَجَلى ، ۲ با حسين عليه السلام رويارو شد و گفت: اى حسين ! آيا به آب نمى نگرى كه مانند سينه آسمان [ ، صاف و زلال ]است ؟! به خدا سوگند، قطره اى از آن را نمى چشى تا تشنه بميرى !
حسين عليه السلام گفت: «خدايا ! او را تشنه بميران و هيچ گاه ، او را نيامرز» .
به خدا سوگند، پس از اين ماجراها، او را در بيمارى اش ، عيادت كردم . به خدايى كه هيچ خدايى به جز او نيست، سوگند، ديدم كه او آب مى نوشد تا اين كه شكمش ، پُر مى شود و سپس ، آنها را قِى مى كند و باز مى گردد ، و مى نوشد تا شكمش پُر مى شود، امّا سيراب نمى شود ! اين ، كارِ او بود تا جانش به در رفت.