۱۵۱۸.الملهوف :امام حسين عليه السلام برخاست و سوار مَركبش شد و هر گاه اراده مسيرى را مى كرد ، يا با ممانعت سپاه اعزامى ابن زياد ، رو به رو مى شد و يا دوشادوش او حركت مى كردند تا روز دوم محرّم ، به كربلا رسيدند . چون به آن جا رسيد، فرمود: «نام اين سرزمين چيست ؟» .
گفته شد: كربلا.
فرمود: «فرود آييد كه ـ به خدا سوگند ـ، اين جا ، محلّ فرود آمدن مَركب هايمان و ريخته شدن خون هايمان است ! به خدا سوگند ، اين جا قبر ما مى شود و به خدا سوگند، اين جا خانواده ما اسير مى شوند . اينها را جدّم به من فرموده است» .
۱۵۱۹.الفتوحـ پس از آن كه در «عُذَيب الهِجانات» ، ۱ فرمان عبيد اللّه بن زياد ، براى در تنگنا قرار دادن حسين عليه السلام رسيد ـ: حسين عليه السلام ، بيرون آمد و فرزندان و برادران و خانواده اش ـ كه رحمت خدا بر ايشان باد ـ ، پيشِ رويش بودند .
حسين عليه السلام ، لَختى به ايشان نگريست و گريست و فرمود: «خدايا ! ما خاندان پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله هستيم و از حرم جدّمان ، بيرون رانده شده ايم و بنى اميّه ، بر ما ستم كرده اند. حقّ ما را [ از ايشان ]بگير و بر اين قوم كافر ، يارى مان ده» .
سپس حسين عليه السلام در ميان خانواده اش بانگ زد و از آن جا حركت كرد تا روز چهارشنبه يا پنج شنبه ، دوم محرّم سال ۶۱ [ هجرى ] در كربلا فرود آمد . به يارانش رو كرد و فرمود : «آيا اين جا كربلاست ؟» .
گفتند: آرى .
حسين عليه السلام به يارانش فرمود : «فرود آييد كه اين جا ، جايگاه اندوه و بلاست ! اين جا ، محلّ فرود آمدن مَركب هايمان ، و اين جا محلّ بار و بُنه ما و ريخته شدن خونمان است».
آنها پياده شدند و بارهايشان را در جايى كناره فرات ، فرود آوردند و خيمه اى را براى حسين عليه السلام و همسران و فرزندانش ، بر پا كردند و خويشان حسين عليه السلام ، گِرداگِرد خيمه او ، خيمه زدند . ۲