إنَّ بَينى وَ بَينَ القَومِ مَوعِدا اُكرهُ أن اُخلِفَهُم، فَإِن يَدفَعِ اللّهُ عَنّا، فَقَديما ما أَنعَمَ عَلَينا وَكَفى، وَ إِن يَكُن ما لابُدَّ مِنهُ، فَفَوزٌ وَ شَهادَةٌ إن شاءَ اللّهُ. ۱ ميان من و مردم كوفه، قرارى هست كه دوست ندارم مخالفت كنم . اگر خداوند از ما دفاع كند ، از پيش ترها هم بر ما نعمت ارزانى مى داشت و برايمان كافى است ، و اگر اتّفاقى گريزناپذير بيفتد ، كه رستگارى و شهادت است .
و در پاسخ بِشر بن غالب ، ۲ عبد اللّه بن مطيع و عمر بن عبد الرحمان و فَرَزدَق و امثال آنها نيز به پاسخ هاى اجمالى اكتفا كرد . ۳
۳. پاسخ به خواص
امّا پاسخ امام عليه السلام به شخصيت هاى بزرگى مانند امّ سلمه وعبد اللّه بن جعفر و محمّد ابن حنفيه، كاملاً متفاوت با پاسخ به ديگران بود ؛ چرا كه در پاسخ به آنها امام عليه السلام از شهادت خود خبر مى داد ، چنان كه در پاسخ به اُم سلّمه مى فرمايد :
إنّي واللّهِ مَقتولٌ كَذلِكَ، وإن لَم أخرُج إلَى العِراقِ يَقتُلونى أيضا . ۴ به خدا سوگند ، من، اين چنين كشته مى شوم ، و اگر به عراق هم نروم ، مرا مى كشند .
و نيز به عبد اللّه بن جعفر مى فرمايد :
لَو كُنتُ في جُحرِ هامَةٍ مِن هَوامِّ الأَرضِ لَاستَخرَجونى وَيَقتلونى . ۵ اگر در لانه جنبنده اى هم باشم ، مرا بيرون مى آورند و مى كشند .
1.ر. ك: ج ۴ ص ۴۲۸ ح ۱۳۰۹ .
2.ر . ك : ص ۱۶۳ (فصل هفتم / ديدار بِشر بن غالب در ذات عرق) .
3.ر. ك : ج ۴ ص ۴۱۳ (فصل ششم : مخالفان رفتن امام عليه السلام به سمت عراق) .
4.ر . ك : ج ۴ ص ۴۲۲ ح ۱۳۰۴ .
5.ر . ك : ج ۴ ص ۴۳۲ ح ۱۳۱۱ .