۱۴۹۵.الفتوح :حسين عليه السلام به سوى يارانش آمد و فرمود : «در ميان شما ، كسى هست كه مسير را از غير راه اصلى بداند؟» .
طِرِمّاح بن عَدى طايى گفت: اى پسر دختر پيامبر! من به راه ، آشنايم.
حسين عليه السلام فرمود: «پس جلوى ما حركت كن» .
طِرِمّاح ، در جلو بود و حسين عليه السلام و يارانش از پىِ او مى رفتند و طِرِمّاح ، اين اشعار را مى خواند:
اى شتر من! از اين كه مى رانمت ، بيم مكنو ما را پيش از سحرگاه .
به سوى بهترين جوانان و بهترين مسافرانبه سوى پيامبر خدا ، صاحبان فخر
و بزرگواران سفيدرو و گل چهره ها ؛آنان كه با نيزه هاى آهنى و رها شده
و شمشيرهاى بُرنده مى جنگند ، ببَرتا به مرد والانسب برسى ؛
به بزرگوارِ آزاده گشاده دلى كهخدا ، او را براى بهترين كار آورْد.
خداوند ، همانند روزگار ، عمرش را بلند گرداند!اى مالك سود و زيان!
آقايم حسين را با يارى خود ، مدد رسانبر ضدّ ستمگران از نسل كافران ؛
بر ضدّ دو لعنت شده از دودمان صَخر : ۱يزيدِ هميشه مى گسار و اهل ساز و طنبور
و ابن زيادِ زنازاده پسر زنازاده.