۱۴۸۳.الإرشاد :حسين عليه السلام حركت كرد و حُر نيز با سپاهش ، او را همراهى مى كرد و مى گفت: اى حسين! تو را به خدا ، مراقب باش . مى بينم كه اگر بجنگى ، كشته مى شوى.
حسين عليه السلام فرمود: «آيا مرا از مرگ مى ترسانى؟ و آيا بيش از كشتن من ، كارى از دستتان بر مى آيد ؟ من ، [در پاسخ شما] همان را مى گويم كه مَرد اَوسى به پسرعمويش گفت ـ زمانى كه قصد يارى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را داشت و پسرعمويش به قصد ترساندن وى به او گفت : كجا مى روى ؟ كشته مى شوى! ـ و چنين سرود :
مى روم و مرگ براى جوان مرد ، ننگ نيست ،آن گاه كه قصد خير كند و از روى مسلمانى بجنگد
و در راه مردان صالح ، جان فشانى كندو از تباهى و از گنهكاران ، دورى گزيند .
اگر زنده ماندم ، پشيمان نخواهم بود ، و اگر مُردم ، سرزنش نمى شوم ؛ولى براى خوارىِ تو ، همين بس كه ذليلانه زندگى كنى!» .
وقتى حُر ، اين سخن را شنيد ، از آنان كناره گرفت. او و سپاهش از سمتى و حسين عليه السلام از سمتى ديگر حركت كردند تا به منزل عُذَيب الهِجانات رسيدند.