۱۴۳۷.تذكرة الخواصّ :امام حسين عليه السلام در هفتم ذى حجّه سال شصت ، از مكّه خارج شد و چون به بستان بنى عامر رسيد ، با فَرَزدَق در روز تَرويه ديدار كرد.
[فَرَزدَق] به او گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! به كجا مى روى؟ چرا حج را با شتاب ، رها مى كنى؟
فرمود : «اگر نشتابم، دستگير مى شوم. پس بگو ـ اى فرزدق ـ چه خبر از پشت سرت ؟» .
گفتم: مردم عراق را پشت سر نهادم ، در حالى كه دل هايشان با تو و شمشيرهايشان با بنى اميّه بود. پس ، از خدا بر جان خود ، بترس و برگرد.
به وى فرمود : «اى فرزدق ! اينان ، مردمى هستند كه به پيروى از شيطان ، پيوسته و از پرستش [خداىِ] رحمان ، گسسته اند ، در زمين ، تباهى را آشكار كرده اند ، حدود را ميرانده، مى گسارى كرده اند و بينوايان و درماندگان را از دارايى، محروم ساخته اند. من سزاوارترم به يارى دين خدا و گراميداشتِ شرع او و جهاد در راهش، تا سخن خدا برترين باشد».
پس فَرَزدَق از او جدا شد و رفت.
۱۴۳۸.كشف الغُمّةـ به نقل از فرزدق ـ: حسين عليه السلام در بازگشتم از كوفه ، با من ديدار كرد و فرمود: «اى ابو فِراس ! چه خبر؟» .
گفتم: راست بگويم؟
فرمود: «راستى را مى خواهم».
گفتم: دل ها با تو اند ؛ ولى شمشيرها با بنى اميّه ! و البته يارى ، از جانب خداست .
فرمود : «مى بينم كه راست مى گويى . مردم ، بردگان ثروت اند و دين بر زبانشان بازيچه است ، تا جايى كه درآمد زندگى شان ، با دين ، افزايش مى يابد . بر گِرد آن مى چرخند و چون با سختى ها دچار آزمون شدند، دينداران ، اندك مى شوند».