۲ / ۵
احتجاج هاى امام عليه السلام بر سپاه كوفه
۱۶۲۳.الأمالى ، صدوقـ به نقل از عبد اللّه بن منصور ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام ، در ياد كردِ حوادث روز عاشورا ـ: حسين عليه السلام ، با تكيه دادن بر شمشيرش برخاست و با بلندترين صدايش ، ندا داد و گفت : «شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا مرا مى شناسيد ؟» .
گفتند: آرى . تو فرزند پيامبر خدا و نوه او هستى .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا جدّ من، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيست ؟!» .
گفتند : چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مادر من، فاطمه دختر محمّد صلى الله عليه و آله نيست ؟» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا پدر من، على بن ابى طالب عليه السلام نيست ؟!» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مادربزرگم، خديجه، دختر خُوَيلد، نخستين زن مسلمان اين امّت نيست ؟!» .
گفتند: آرى . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا سيّد الشهدا ، حمزه ، عموى پدرم نيست؟!» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا جعفرِ پرواز كننده [ با دو بال ] در بهشت، عموى من نيست ؟!» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا اين شمشير پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيست كه بر خود آويخته ام ؟!» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا اين ، عمامه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيست كه من پوشيده ام ؟!» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا على عليه السلام ، نخستين آنان (مسلمانان) در اسلام آوردن و داناترين و بُردبارترينِ آنها ، و ولىّ هر مرد و زن مسلمان نيست ؟!» .
گفتند: چرا . به يقين هست .
فرمود: «پس به سبب چه چيزى ، خونم را حلال مى شِمُريد ، در حالى كه پدرم ، فرداى قيامت ، كسانى را از حوض [ كوثر ]مى راند ، همان گونه كه شتر تشنه را از آب مى رانند و پرچم ستايش ، روز قيامت ، در دستان جدّم است ؟!» .
گفتند: ما همه اينها را مى دانيم ؛ امّا تو را آسوده نمى گذاريم تا تشنه بميرى .
حسين عليه السلام ـ كه در آن وقت، ۵۷ ساله بود ـ ، محاسنش را در دست گرفت و آن گاه فرمود : «خشم خدا ، بر يهودْ بالا گرفت، هنگامى كه گفتند : عُزَير، فرزند خداست . خشم خدا ، بر مسيحيانْ بالا گرفت ، هنگامى كه گفتند: مسيح، فرزند خداست . خشم خدا ، بر مَجوسْ بالا گرفت ، هنگامى كه آتش را به جاى خدا پرستيدند . خشم خدا ، بر قومى كه پيامبرشان را كُشتند ، بالا گرفت . نيز خشم خدا ، بر اين دسته كه اراده كُشتن فرزند پيامبرشان را دارند، بالا گرفته است» .