۱۷۵۵.تاريخ الطبرىـ به نقل از فُضَيل بن خديج كِنْدى ـ: يزيد بن زياد، يعنى همان ابو شَعثاى كِنْدى ، از تيره بنى بَهدَله ، پيشِ روى حسين عليه السلام ، دوزانو نشست و صد تير انداخت كه پنج تير از آنها هم به خطا نرفت . او تيرانداز [ ماهرى ] بود و هر گاه تيرى مى انداخت ، مى گفت :
من ، پسر بَهدَله امسواركارى يكّه ام .
حسين عليه السلام نيز مى فرمود: «خدايا ! پرتابش را درست و و پاداشش را بهشت ، قرار بده».
پس چون تيرهايش را انداخت، برخاست و گفت: تنها پنج تير به خطا رفت . برايم روشن است كه پنج نفر را كشته ام .
او در زمره نخستين شهيدان بود و رَجَزش در آن روز ، اين بود :
من يزيدم و پدرم ، مُهاصِر استشجاع تر از شيرى كه در بيشه ، كمين كرده است .
پروردگارا ! من ، ياور حسينمو رها كننده و وا گذارنده ابن سعد .
يزيد بن زياد بن مُهاصِر ، از كسانى بود كه همراه عمر بن سعد ، به سوى حسين عليه السلام حركت كرد ؛ امّا هنگامى كه آنان، پيشنهادهاى حسين عليه السلام را نپذيرفتند [ و او را ملزم به خواسته هاى نابه جاى خود كردند ]، به سوى حسين عليه السلام آمد و همراه او جنگيد تا كشته شد .
۱۷۵۶.أنساب الأشراف :ابو شَعثا، يزيد بن زياد بن مُهاصِر بن نعمان كِنْدى، پيشِ روى حسين عليه السلام دو زانو نشست و هشت تير انداخت كه پنج تير از آنها ، اصابت كرد و پنج تن [ از سپاه دشمن ] را كُشت . آن گاه ، چنين خواند :
من ، يزيدم و پدرم ، مُهاصِر استشجاع تر از شيرى كه در بيشه ، كمين كرده است .
پروردگارا ! من ، ياور حسينمو رها كننده و وا گذارنده ابن سعد .
ابو شعثا ، با همراهيان عمر بن سعد بود ؛ امّا هنگامى كه آنان ، درخواست هاى حسين عليه السلام را رد كردند و نپذيرفتند، به سوى حسين عليه السلام رفت و [ همراه او ] جنگيد تا كُشته شد .