387
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم

۱۷۵۴.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :وَهْب بن عبد اللّه بن جَناب كَلْبى ـ در حالى كه مادرش همراهش بود ـ ، بيرون آمد . مادرش به او گفت: برخيز ـ اى پسرم ـ و فرزند دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را يارى ده.
او گفت: اى مادر ! چنين مى كنم و ـ به يارىِ خدا ـ كوتاهى نخواهم كرد .
سپس به ميدان آمد، در حالى كه مى گفت:

اگر مرا نمى شناسيد ، من فرزند كَلْبَمبه زودى ، مرا و ضربه هايم را خواهيم ديد
و نيز يورش و هجوم مرا در نبردانتقام خودم را پس از گرفتن انتقام همراهانم خواهم گرفت
و سختى را در روز سختى مى رانم .جولانم در نبرد، بازى نيست .
آن گاه ، حمله كرد و پيوسته مى جنگيد تا گروهى [ از سپاهيان دشمن ] را كُشت . سپس به سوى مادر و همسرش باز گشت و نزديك آنها ايستاد و گفت: اى مادر! آيا از من ، راضى شدى ؟
مادرش گفت: راضى نمى شوم ، مگر آن كه پيش روىِ فرزند دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، كُشته شوى. همسرش به او گفت: تو را به خدا سوگند مى دهم كه مرا به [ مرگ ] خود ، سوگوار نكنى .
مادرش به او گفت: به سخنش ، گوش مده و باز گرد و پيش روىِ فرزند دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بجنگ تا فردا، شفيع تو نزد پروردگارت باشد.
او نيز [ براى نبرد ] جلو رفت ، در حالى كه مى گفت :

من به تو قول مى دهم ـ اى امّ وَهْب ـكه آنان را با سرنيزه و ضربت شمشير ، بزنم
ضربه جوانِ مؤمن به پروردگارتا آن كه دشمن ، تلخىِ جنگ را بچشد
من ، مردى نيرومند و قوم و خويش دار هستمو به گاه سختى ، ناتوان نيستم
از [ خاندان ] عُلَيم بودن ، براى من بس باشد، بسچرا كه تبارم ، به كريمان عرب مى رسد .
سپس ، پيوسته جنگيد تا دست راستش قطع شد؛ امّا توجّهى نكرد و باز جنگيد تا دست چپش نيز قطع شد و سپس ، كُشته شد . مادرش به سوى او آمد تا خون را از چهره اش پاك كند كه شمر بن ذى الجوشن ، او را ديد و به يكى از غلامانش فرمان داد تا با عمود خيمه ، به او بزند . [ او نيز چنين كرد و ] سرش را شكست و وى را كُشت . او نخستين زنى بود كه در نبرد [همراه با ]حسين عليه السلام ، به شهادت رسيد .
مَجدُ الأئمّه سَرَخسَكى ، از ابو عبد اللّه حدّاد نقل مى كند كه وَهْب بن عبد اللّه ، [ نخست ]مسيحى بود كه همراه با مادرش ، به دست امام حسين عليه السلام اسلام آورده بود . وى در مبارزه ، بيست و چهار تن پياده و دوازده تن سواره [ از سپاه دشمن ] را كُشت و سپس ، اسير شد . او را نزد عمر بن سعد آوردند . او به وَهْب گفت: حمله ات ، خيلى سخت بود !
سپس ، فرمان داد تا گردنش را بزنند و [ سرش را ] به سوى لشكر حسين عليه السلام بيندازند .
مادرش ، سر وى را برگرفت و آن را بوسيد و با عمود خيمه ، [ به دشمن ] حمله كرد و با آن ، دو تن را كُشت.
امام حسين عليه السلام به او فرمود: امّ وَهْب باز گرد كه جهاد ، از دوش زنان ، برداشته شده است» . او نيز باز گشت ، در حالى كه مى گفت: خداى من ! اميد مرا ، قطع مكن .
پس امام حسين عليه السلام به او فرمود : «خداوند ، اميدت را قطع نمى كند، اى امّ وَهْب ! تو و فرزندت، در بهشت، همراه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و فرزندانش خواهى بود» .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
386

۱۷۵۴.مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي :خَرَجَ وَهبُ بنُ عَبدِ اللّهِ بنِ جَنابٍ الكَلبِيُّ ، وكانَت مَعَهُ اُمُّهُ ، فَقالَت لَهُ : قُم يا بُنَيَّ فَانصُرِ ابنَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ ، فَقالَ : أفعَلُ يا اُمّاه ، ولا اُقَصِّرُ إن شاءَ اللّهُ ، ثُمَّ بَرَزَ وهُوَ يَقولُ :

إن تُنكِروني فَأَنَا ابنُ الكَلبِيسَوفَ تَرَوني وتَرَونَ ضَربي
وحَملَتي وصَولَتي فِي الحَربِاُدرِكُ ثاري بَعدَ ثارِ صَحبي
وأدفَعُ الكَربَ بِيَومِ الكَربِفَما جِلادي فِي الوَغى بِاللَّعبِ
ثُمَّ حَمَلَ ، فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى قَتَلَ جَماعَةً ، فَرَجَعَ إلى اُمِّهِ وَامرَأَتِهِ فَوَقَفَ عَلَيهِما ، فَقالَ : يا اُمّاه ! أرَضيتِ عَنّي ؟ فَقالَت : ما رَضيتُ ، أو تُقتَلَ بَينَ يَدَيِ ابنِ بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَت لَهُ امرَأَتُهُ : أسأَلُكَ بِاللّهِ أن لا تُفجِعَني بِنَفسِكَ .
فَقالَت لَهُ اُمُّهُ : لا تَسمَع قَولَها ، وَارجِع فَقاتِل بَينَ يَدَيِ ابنِ بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؛ لِيَكونَ غَدا شَفيعَكَ عِندَ رَبِّكَ . فَتَقَدَّمَ وهُوَ يَقولُ :

إنّي زَعيمٌ لَكِ اُمَّ وَهبِبِالطَّعنِ فيهِم تارَةً وَالضَّربِ
فِعلَ غُلامٍ مُؤمِنٍ بِالرَّبِّحَتّى يُذيقَ القَومَ مُرَّ الحَربِ
إنِّي امرُؤٌ ذو مِرَّةٍ وعَصبِولَستُ بِالخَوّارِ عِندَ النَّكبِ
حَسبي بِنَفسي مِن عُلَيمٍ حَسبيإذَا انتَمَيتُ فِي كِرامِ العُربِ
ولَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى قُطِعَت يَمينُهُ ، فَلَم يُبالِ ، وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى قُطِعَت شِمالُهُ ، ثُمَّ قُتِلَ ؛ فَجاءَت إلَيهِ اُمُّهُ تَمسَحُ الدَّمَ عَن وَجهِهِ ، فَأَبصَرَها شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ ، فَأَمَرَ غُلاما لَهُ فَضَرَبَها بِالعَمودِ حَتّى شَدَخَها وقَتَلَها ، فَهِيَ أوَّلُ امرَأَةٍ قُتِلَت في حَربِ الحُسَينِ عليه السلام .
ذَكَرَ مَجدُ الأَئِمَّةِ السرخسكيُّ عَن أبي عَبدِ اللّهِ الحَدّادِ أنَّ وَهبَ بنَ عَبدِ اللّهِ هذا كانَ نَصرانِيّا ، فَأَسلَمَ هُوَ واُمُّهُ عَلى يَدِ الحُسَينِ عليه السلام ، وأنَّهُ قَتَلَ فِي المُبارَزَةِ أربَعَةً وعِشرينَ رَجُلاً ۱ وَاثنَي عَشَرَ فارِسا ، فَاُخِذَ أسيرا واُتِيَ بِهِ عُمَرَ بنَ سَعدٍ ، فَقالَ لَهُ : ما أشَدَّ صَولَتَكَ ؟ ثُمَّ أمَرَ فَضُرِبَ عُنُقُهُ ورُمِيَ بِرَأسِهِ إلى عَسكَرِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَأَخَذَت اُمُّهُ الرَّأسَ فَقَبَّلَتهُ ؛ ثُمَّ شَدَّت بِعَمودِ الفُسطاطِ ، فَقَتَلَت بِهِ رَجُلَينِ .
فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام : اِرجِعي اُمَّ وَهبٍ ، فَإِنَّ الجِهادَ مَرفوعٌ عَنِ النِّساءِ ، فَرَجَعَت وهِيَ تَقولُ : إلهي لا تَقطَع رَجائي ، فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام : لا يَقطَعُ اللّهُ رَجاءَكَ يا اُمَّ وَهبٍ ، أنتِ ووَلَدُكِ مَعَ رَسولِ اللّه وذُرِّيَّتِهِ فِي الجَنَّةِ ۲ .

1.هكذا في المصدر ، والظاهر أنّ الصواب : «راجلاً» .

2.مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ۲ ص ۱۲ ، الفتوح : ج ۵ ص ۱۰۴ نحوه وفيه «وهب بن عبد اللّه بن عمير الكلبي» وليس فيه ذيله من «فجاءت» .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3792
صفحه از 444
پرینت  ارسال به