385
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم

۱۷۵۲.الملهوف :وَهْب بن حُباب كَلْبى ، به ميدان آمد و خوب ، شمشير زد و نيكو جنگيد . سپس ، به سوى همسر و مادرش ـ كه با او آمده بودند ـ ، باز گشت و گفت: اى مادر ! آيا راضى شدى يا نه ؟
مادر گفت: نه . راضى نمى شوم تا آن كه در ركاب حسين عليه السلام ، كُشته شوى .
همسرش نيز گفت: تو را به خدا سوگند مى دهم كه مرا به [ مرگ ] خودت ، سوگوار مكن .
امّا مادرش به او گفت : پسر عزيزم ! سخنش را نشنيده بگير و باز گرد و پيشِ روى فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا به شفاعت جدّش در روز قيامت ، نائل شوى.
وَهْب نيز باز گشت و جنگيد تا دستانش قطع شد . همسرش ، عمود خيمه اى را برداشت و به سوى او پيش رفت، در حالى كه مى گفت: پدر و مادرم ، فدايت باد ! در دفاع از پاكانِ حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بجنگ .
وَهْب ، جلو آمد تا او را به سوى زنان بازگردانَد ؛ امّا همسرش ، لباس او را گرفت و گفت: باز نمى گردم تا اين كه همراه تو بميرم .
امام حسين عليه السلام فرمود : «پاداش خير ، نصيب شما خانواده باد ! به سوى زنان ، باز گرد ، خدا ، رحمتت كند !» .
او نيز به سوى آنها باز گشت ، و كَلْبى نيز پيوسته مى جنگيد تا كشته شد . رضوان الهى بر او باد !

۱۷۵۳.المناقب ، ابن شهرآشوب :وَهْب بن عبد اللّه كَلْبى به ميدان آمد ، در حالى كه چنين رَجَز مى خواند:

اگر مرا نمى شناسيد ، من فرزند كَلْبمبه زودى ، مرا و ضربه هايم را خواهيم ديد
و نيز يورش و هجوم مرا در جنگانتقام خود را پس از انتقام گرفتن همراهانم خواهم گرفت .
و سختى ها را يك به يك ، عقب مى رانمجولان من در ميدان نبرد ، بازى نخواهد بود .
وى ، پيوسته جنگيد تا گروهى از آنان را كُشت . سپس به مادرش گفت: اى مادر ! آيا راضى شدى يا نه ؟
مادرش گفت: من ، راضى نمى شوم تا آن كه پيش روىِ حسين عليه السلام ، كُشته شوى .
پس وَهْب باز گشت ، در حالى كه مى گفت:

من به تو قول مى دهم ـ اى اُمّ وَهْب ـكه آنان را هم با ضرب نيزه و هم با شمشير ، بزنم
ضربه جوانان مؤمن به پروردگارتا آن كه دشمن ، تلخىِ جنگ را بچشد .
من ، مردى نيرومند و خشمگينمخدايا ! از [خاندان] ، عُلَيم بودن ، براى من بس باشد، بس !
سپس ، پيوسته جنگيد تا نوزده سوار و دوازه پياده دشمن را كُشت . سپس ، دست راستش قطع گرديد و اسير شد .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
384

۱۷۵۲.الملهوف :خَرَجَ وَهبُ بنُ حُبابٍ الكَلبِيُّ فَأَحسَنَ فِي الجِلادِ ۱ وبالَغَ فِي الجِهادِ ، وكانَ مَعَهُ زَوجَتُهُ ووالِدَتُهُ ، فَرَجَعَ إلَيهِما وقالَ : يا اُمّاه ، أرَضيتِ أم لا ؟
فَقالَت : لا ما رَضيتُ حَتّى تُقتَلَ بَينَ يَدَيِ الحُسَينِ عليه السلام ، وقالَتِ امرَأَتُهُ : بِاللّهِ عَلَيكَ لا تَفجَعني في نَفسِكَ .
فَقالَت لَهُ اُمُّهُ : يا بُنَيَّ! اعزُب عَن قَولِها ، وَارجِع فَقاتِل بَينَ يَدَيِ ابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ تَنَل شَفاعَةَ جَدِّهِ يَومَ القِيامَةِ . فَرَجَعَ ولَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى قُطِعَت يَداهُ ، فَأَخَذَتِ امرَأَتُهُ عَمودا فَأَقبَلَت نَحوَهُ وهِيَ تَقولُ : فِداكَ أبي واُمّي قاتِل دونَ الطَّيِّبينَ حَرَمِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَأَقبَلَ لِيَرُدَّها إلَى النِّساءِ فَأَخَذَت بِثَوبِهِ وقالَت : لَن أعودَ دونَ أن أموتَ مَعَكَ .
فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : جُزِيتُم مِن أهلِ بَيتٍ خَيرا ، ارجِعي إلَى النِّساءِ يَرحَمُكِ اللّهِ ، فَانصَرَفَت إلَيهِنَّ ، ولَم يَزَلِ الكَلبِيُّ يُقاتِلُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه عَلَيهِ . ۲

۱۷۵۳.المناقب لابن شهرآشوب :بَرَزَ وَهبُ بنُ عَبدِ اللّهِ الكَلبِيُّ وهُوَ يَرتَجِزُ .

إن تُنكِروني فَأَنَا ابنُ الكَلبِسَوفَ تَرَوني وتَرَونَ ضَربي
وحَملَتي وصَولَتي فِي الحَربِاُدرِكُ ثَأري بَعدَ ثَأرِ ۳
صَحبي

وأدفَعُ الكَربَ أمامَ الكَربِلَيسَ جِهادي فِي الوَغى ۴ بِاللَّعبِ
فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى قَتَلَ مِنهُم جَماعَةً ، ثُمَّ قالَ لِاُمِّهِ : يا اُمّاه أرَضيتِ أم لا ؟
فَقالَت : ما أرضى أو تُقتَلَ بَينَ يَدَيِ الحُسَينِ عليه السلام .
فَرَجَعَ قائِلاً :

إنّي زَعيمٌ لَكِ اُمَّ وَهبِبِالطَّعنِ فيهِم تارَةً وَالضَّربِ
ضَربِ غُلامٍ موقِنٍ بِالرَّبِّحَتّى يَذوقَ القَومُ مُرَّ الحَربِ
إنِّي امرُؤٌ ذو مِرَّةٍ وغَضبِحَسبي إلهي مِن عُلَيمٍ حَسبي
فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى قَتَلَ تِسعَةَ عَشَرَ فارِسا وَاثنَي عَشَرَ راجِلاً ، ثُمَّ قُطِعَت يَمينُهُ واُخِذَ أسيراً . ۵

1.الجِلادُ : هو الضرب بالسيف في القتال (النهاية : ج ۱ ص ۲۸۵ «جلد») .

2.الملهوف : ص ۱۶۱ ، مثير الأحزان : ص ۶۲ نحوه .

3.في المصدر : «ثأري» ، والتصويب من بحار الأنوار .

4.الوغى : الحرب (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۳۹۸ «وغي») .

5.المناقب لابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۰۱ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۱۶ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3834
صفحه از 444
پرینت  ارسال به