۱۷۴۹.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :نافِع بن هِلال جَمَلى (نيز گفته شده: هلال بن نافع) ، به ميدان آمد و به سوى آنان ، تيراندازى مى كرد و تيرهايش هم به خطا نمى رفتند. او دستش را رنگ كرده بود [ تا تيرهايش نشاندار شوند ] و تير مى انداخت و چنين مى خواند :
آنها را پرتاب مى كنم ، در حالى كه سوفارشان ، نشاندار استو ترس از آنها، براى جان ، سودى ندارد .
سمّى اند و تند و تيزو زمين را از خود ، پُر مى كنند .
هماره ، تير مى انداخت تا آن كه تيرهايش تمام شد . سپس ، دست به قبضه شمشيرش بُرد و آن را بيرون كشيد و يورش بُرد ، در حالى كه مى خواند :
من ، غلام يمنىِ جَمَلى امدينم ، همان دينِ حسين و على است
اگر امروز ، كُشته شوم ، آرزوى من استو اين ، انديشه من است و عملم را ديدار مى كنم .
سپس ، سيزده تن را كُشت تا آن كه لشكريان ابن سعد ، بازوهايش را شكستند و او را اسير كردند . آن گاه ، شمر بن ذى الجوشن ، برخاست و او را گردن زد.
۱۷۵۰.المناقب ، ابن شهرآشوب :نافع بن هِلال بَجَلى ، به ميدان مبارزه پا نهاد ، در حالى كه چنين مى گفت :
من ، غلام يَمَنىِ بَجَلى امدينم ، همان دينِ حسين بن على است .
شما را به سان جوانى قهرمان ، مى زنمو خداوند ، عملم را ختمِ به خير مى كند .
آن گاه ، دوازده تن را كُشت . هفتاد نفر هم نقل شده است .
۳ / ۲۷
وَهْب بن وَهْب
در باره اين شخص ، افزون بر متونى كه خواهد آمد ، اطّلاعى در دست نيست . گفتنى است كه يكى از ياران مشهور و شجاع امام حسين عليه السلام كه به همراه همسرش امّ وَهْب به كربلا آمده بود و همسرش نيز به شهادت رسيد ، عبد اللّه بن عُمَير كَلْبى است كه شرح حالش گذشت . ۱
برخى متون مربوط به وَهْب ، مشابهت ها و مشتركاتى با متون مربوط به عبد اللّه بن عُمَير دارند . ۲ همين باعث شده تا برخى محقّقان، معتقد شوند كه وَهْب به بن وَهْب ، وجودِ خارجى نداشته است و در واقع ، همان عبد اللّه بن عُمَير است كه نامش بر اثر خلط، شخص يا اشخاص ديگرى پديد آمده اند .
به هر حال ، در آنچه اكنون وجود دارد ، ضمن مشابهت ها و خلط ها، تفاوت هاى فاحشى هم بين اين دو ماجرا ، وجود دارد. بنا بر اين ، ضمن آن كه سخن برخى محقّقان ، مبنى بر دو نفر بودن آنها امكان دارد ؛ ولى دلايل آنها در حدّ اطمينان آورى نيست و دو نفر بودن آنها ، بعيد نيست، بويژه بحث نصرانى بودن وَهْب كه در برخى منابع آمده ، با عبد اللّه بن عُمَير كه از يارانِ نامى امام حسين عليه السلام است ، به هيچ وجه ، قابل جمع نيست .