۱۷۳۳.تاريخ الطبرىـ به نقل از محمّد بن قيس ـ: هنگامى كه ياران حسين عليه السلام ديدند كه در برابر سيل جمعيت [ دشمن ] ، مغلوب مى شوند و ديگر نمى توانند نه حسين عليه السلام و نه خود را نگاه دارند، براى شهادت در پيشِ روى حسين عليه السلام ، به رقابت پرداختند . عبد اللّه و عبد الرحمان غِفارى ، دو پسر عَزره ، نزد حسين عليه السلام آمدند و گفتند: اى ابا عبد اللّه ! سلام بر تو باد ! دشمن ، ما را به تو چسبانده [ و حلقه محاصره را تنگ كرده ] است . ما دوست داريم كه پيشِ رويت ، كشته شويم و از تو محافظت كرده ، دفاع كنيم .
حسين عليه السلام فرمود : «آفرين بر شما ! نزديك من بياييد».
آن دو ، به حسين عليه السلام نزديك شدند و به نبرد پرداختند . يكى از آن دو برادر مى خواند :
فرزندان بنى غِفار و بنى خِندِفو نيز بنى نَزار ، بى گمان مى دانند
كه ما گروه تبهكاران را مى زنيمبا هر شمشير شكافنده تيزِ بُرّان .
اى قوم من ! از فرزندان آزاده ، دفاع كنيدبا شمشير مَشرَفى و نيزه جُنبان .