327
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم

۱۷۲۵.أنساب الأشراف :گفته اند: هنگامى كه باقى مانده ياران حسين عليه السلام ديدند كه نمى توانند خود حسين عليه السلام را از دسترس دشمن ، دور نگاه دارند، براى شهادت، به رقابت پرداختند و پيش روىِ حسين عليه السلام به جنگ پرداختند تا كشته شوند .
عابِس بن ابى شَبيب ، آمد و گفت: اى ابا عبد اللّه ! به خدا سوگند، نمى توانم قتل و ستم را با چيزى عزيزتر از جانم ، از تو دور كنم . پس خدا حافظ !
سپس با شمشيرش به نبرد پرداخت و مردم ، به سبب شجاعتش [ از او ]مى گريختند . سپس از همه سو به او هجوم آوردند تا به شهادت رسيد .

۱۷۲۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: محمّد بن قيس ، برايم گفت كه سپس عابِس بن ابى شبيب گفت: اى ابا عبد اللّه ! به خدا سوگند ، بر روى زمين ، از دور و نزديك ، كسى را ندارم كه از تو برايم عزيزتر و دوست داشتنى تر باشد . اگر مى توانستم كه قتل و ستم را با چيزى عزيزتر از جان و خونم، از تو برانم، چنان مى كردم . خدا حافظ ، اى ابا عبد اللّه ! خدا را گواه مى گيرم كه من ، بر راه تو و راه پدرت هستم.
سپس با شمشير آخته به سوى آنان رفت ، در حالى كه جاى ضربتى بر پيشانى اش بود .
نُمَير بن وَعْله ، از مردى از تيره بنى عبد از قبيله هَمْدان به نام ربيع بن تميم ـ كه در روز عاشورا ، حضور داشته است ـ ، برايم نقل كرد كه گفت : وقتى عابِس جلو مى آمد ، او را شناختم ؛ زيرا در جنگ ها، او را ديده بودم . او از شجاع ترينْ مردمان بود. گفتم: اى مردم ! اين ، شير سياه است . اين ، ابن ابى شَبيب است. هيچ يك از شما به ميدان او نرود .
او فرياد برآورد: يك تن در برابر يك تن!
عمر بن سعد گفت: او را با سنگ بزنيد.
از هر سو ، او را سنگباران كردند . چون چنين ديد، زره و كلاه خودش را افكند و به آنان ، حمله بُرد. به خدا سوگند ، ديدم كه بيش از دويست تن را حريف مى شود و دور مى سازد . سپس ، از هر سو به او حمله آوردند و به شهادت رسيد .
سرش را در دست مردمانى با ساز و برگ جنگى ديدم كه هر يك مى گفت: من ، او را كُشته ام !
نزد عمر بن سعد آمدند . او گفت: دعوا نكنيد . اين را يك نيزه ، نكُشته است .
با اين سخن ، آنها را از هم جدا كرد.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
326

۱۷۲۵.أنساب الأشراف :قالوا : فَلَمّا رَأى بَقِيَّةُ أصحابِ الحُسَينِ عليه السلام أنَّهُم لا يَقدِرونَ عَلى أن يَمتَنِعوا ولا يَمنَعوا حُسَينا عليه السلام ، تَنافَسوا في أن يُقتَلوا ، فَجَعَلوا يُقاتِلونَ بَينَ يَدَيهِ حَتّى يُقتَلوا .
وجاءَ عابِسُ بنُ أبي شَبيبٍ فَقالَ : يا أبا عَبدِ اللّهِ ، وَاللّهِ ما أقدِرُ عَلى أن أدفَعَ عَنكَ القَتلَ وَالضَّيمَ ۱ بِشَيءٍ أعَزَّ عَلَيَّ مِن نَفسي ، فَعَلَيكَ السَّلامُ !
وقاتَلَ بِسَيفِهِ ، فَتَحاماهُ ۲ النّاسُ لِشَجاعَتِهِ ، ثُمَّ عَطَفوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَقُتِلَ . ۳

۱۷۲۶.تاريخ الطبري عن أبي مخنف عن محمّد بن قيس :ثُمَّ قالَ عابِسُ بنُ أبي شَبيبٍ : يا أبا عَبدِ اللّهِ ، أما وَاللّهِ ما أمسى عَلى ظَهرِ الأَرضِ قَريبٌ ولا بَعيدٌ أعَزَّ عَلَيَّ ولا أحَبَّ إلَيَّ مِنكَ ، ولَو قَدَرتُ عَلى أن أدفَعَ عَنكَ الضَّيمَ وَالقَتلَ بِشَيءٍ أعَزَّ عَلَيَّ مِن نَفسي ودَمي لَفَعَلتُهُ ؛ السَّلامُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ ، اُشهِدُ اللّهَ أنّي عَلى هَديِكَ وهَديِ أبيكَ . ثُمَّ مَشى بِالسَّيفِ مُصلِتا نَحوَهُم ، وبِهِ ضَربَةٌ عَلى جَبينِهِ .
قالَ أبو مِخنَفٍ : حَدَّثَني نُمَيرُ بنُ وَعلَةَ عَن رَجُلٍ مِن بَني عَبدٍ مِن هَمدانَ ، يُقالُ لَهُ رَبيعُ بنُ تَميمٍ شَهِدَ ذلِكَ اليَومَ ، قالَ : لَمّا رَأَيتُهُ مُقبِلاً عَرَفتُهُ وقَد شاهَدتُهُ فِي المَغازي وكانَ أشجَعَ النّاسِ ، فَقُلتُ : أيُّهَا النّاسُ هذَا الأَسَدُ الأَسوَدُ ، هذَا ابنُ أبي شَبيبٍ ، لا يَخرُجَنَّ إلَيهِ أحَدٌ مِنكُم . فَأَخَذَ يُنادي : ألا رَجُلٌ لِرَجُلٍ ! فَقالَ عُمَرُ بنُ سِعدٍ : اِرضَخوهُ ۴
بِالحِجارَةِ .
قالَ : فَرُمِيَ بِالحِجارَةِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ ألقى دِرعَهُ ومِغفَرَهُ ثُمَّ شَدَّ عَلَى النّاسِ ، فَوَاللّهِ لَرَأَيتُهُ يَكرُدُ ۵ أكثَرَ مِن مِئَتَينِ مِنَ النّاسِ ، ثُمَّ إنَّهُم تَعَطَّفوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ فَقُتِلَ . قالَ : فَرَأَيتُ رَأسَهُ في أيدي رِجالٍ ذَوي عُدَّةٍ ، هذا يَقولُ : أنَا قَتَلتُهُ ، وهذا يَقولُ : أنَا قَتَلتُهُ ، فَأَتَوا عُمَرَ بنَ سَعدٍ فَقالَ : لا تَختَصِموا ، هذا لَم يَقتُلهُ سِنانٌ واحِدٌ ، فَفَرَّقَ بَينَهُم بِهذَا القَولِ . ۶

1.الضَّيْمُ : الظُلم (الصحاح : ج ۵ ص ۱۹۷۳ «ضيم») .

2.تحاماه الناس : أي توقّوه واجتنبوه (الصحاح : ج ۶ ص ۲۳۲۱ «حمى») .

3.أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۴ .

4.رَضَختُه وأرضخته : إذا رميته بالحجارة (الصحاح : ج ۱ ص ۴۲۲ «رضخ») .

5.يكردهم : أي يكفّهم ويطردهم (النهاية : ج ۴ ص ۱۶۲ «كرد») .

6.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۴۴۴ ، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ۲ ص ۲۳ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۸۵ ، كلاهما نحوه وراجع : الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۵۶۹ والإرشاد : ج ۲ ص ۱۰۶ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3693
صفحه از 444
پرینت  ارسال به