29
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم

۱۵۸۳.مَقاتل الطالبيّينـ به نقل از عُتْبة بن سمعان كَلْبى ـ: حسين عليه السلام ميان يارانش به سخن ايستاد و گفت : «خدايا ! تو مى دانى كه من ، نه يارانى بهتر از ياران خود مى شناسم ، و نه خاندانى بهتر از خاندان خود . خداوند ، به شما جزاى خير دهد كه يارى و همكارى كرديد ! اين قوم ، جز مرا نمى خواهند ؛ و اگر مرا بكُشند ، كسى جز مرا نمى جويند . چون شب ، شما را فرا گرفت، در سياهى آن ، پراكنده شويد و خود را نجات دهيد» .
عبّاس بن على عليه السلام ، برادر حسين ، و على [ اكبر ] ، فرزندش و فرزندان عقيل ، به پا خاستند و به ايشان گفتند : پناه بر خدا و سوگند به اين ماه حرام ! چون باز گشتيم ، به مردم چه بگوييم ؟ بگوييم : سَرور و فرزند سَرور و تكيه گاهمان را رها كرديم و او را هدف تيرها ، حلقه اى براى پرتاب نيزه ها و قربانى اى براى درندگان كرديم و از سرِ رغبت به دنيا گريختيم ؟! پناه بر خدا ! بلكه ما با تو زنده ايم و با تو مى ميريم.
حسين عليه السلام گريست و آنان هم با او گريستند . سپس از خداوند براى آنان ، جزاى خير طلب كرد . سپس حسين ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ ، نشست .

۱۵۸۴.أنساب الأشراف :حسين عليه السلام بر خانواده و همراهانش عرضه داشت كه پراكنده شوند و [ سياهى ] شب را مَركب خود كنند... گفتند: خداوند ، زندگى پس از تو را زشت گردانَد !
مسلم بن عَوسَجه اسدى گفت: آيا تو را تنها بگذاريم ؟ آن وقت ، چه عذرى در پيشگاه خدا در اداى حقّ تو داريم ؟! به خدا سوگند ، نه ؛ تا آن كه نيزه ام را در سينه هايشان بشكنم و تا هنگامى كه قبضه شمشيرم به دستم است، آنان را با آن بزنم ، و اگر سلاحى نداشتم، در دفاع از تو، آنان را با سنگ مى زنم .
سعيد بن عبد اللّه حنفى هم مانند اين را گفت و ديگر ياران هم چنين گفتند .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
28

۱۵۸۳.مقاتل الطالبيّين عن عتبة بن سمعان الكلبي :قامَ الحُسَينُ عليه السلام في أصحابِهِ خَطيبا ، فَقالَ : اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنّي لا أعلَمُ أصحابا خَيرا مِن أصحابي ، ولا أهلَ بَيتٍ خَيرا مِن أهلِ بَيتي ، فَجَزاكُمُ اللّهُ خَيرا ، فَقَد آزَرتُم وعاوَنتُم ، وَالقَومُ لا يُريدونَ غَيري ، ولَو قَتَلوني لَم يَبتَغوا غَيري أحَدا ، فَإِذا جَنَّكُمُ اللَّيلُ فَتَفَرَّقوا في سَوادِهِ ، وَانجوا بِأَنفُسِكُم .
فَقامَ إليهِ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ أخوهُ وعَلِيٌّ ابنُهُ وبَنو عَقيلٍ عليهم السلام ، فَقالوا لَهُ : مَعاذَ اللّهِ وَالشَّهرِ الحَرامِ ، فَماذا نَقولُ لِلنّاسِ إذا رَجَعنا إلَيهِم ، إنّا تَرَكنا سَيِّدَنا وَابنَ سَيِّدِنا وعِمادَنا ، وتَرَكناهُ غَرَضا لِلنَّبلِ ، ودَريئَةً ۱ لِلرِّماحِ ، وجَزَرا ۲ لِلسِّباعِ ، وفَرَرنا عَنهُ رَغبَةً فِي الحَياةِ ؟ مَعاذَ اللّهِ ، بَل نَحيا بِحَياتِكَ ، ونَموتُ مَعَكَ . فَبَكى وبَكَوا عَلَيهِ ، وجَزاهُم خَيرا ، ثُمَّ نَزَلَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ . ۳

۱۵۸۴.أنساب الأشراف :عَرَضَ الحُسَينُ عليه السلام عَلى أهلِهِ ومَن مَعَهُ أن يَتَفَرَّقوا ويَجعَلُوا اللَّيلَ جَمَلاً ... ، فَقالوا : قَبَّحَ اللّهُ العَيشَ بَعدَكَ .
وقالَ مُسلِمُ بنُ عَوسَجَةَ الأَسَدِيُّ : أنُخَلّيكَ ولِمَ نَعذِرُ إلَى اللّهِ فيكَ في أداءِ حَقِّكَ ؟! لا وَاللّهِ ، حَتّى أكسِرَ رُمحي في صُدورِهِم ، وأضرِبَهُم بِسَيفي ما ثَبَتَ قائِمُهُ في يَدي ، ولَو لَم يَكُن سِلاحي مَعي لَقَذَفتُهُم بِالحِجارَةِ دونَكَ .
وقالَ لَهُ سَعيدُ بنُ عَبدِ اللّهِ الحَنَفِيُّ نَحوَ ذلِكَ ، فَتَكَلَّمَ أصحابُهُ بِشَبيهٍ بِهذَا الكَلامِ . ۴

1.الدَّرِيئَةُ : الحَلَقَةُ يُتَعَلَّم الطعنُ والرميُ عليها (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۱۴ «درأ») .

2.الجَزَرُ : الشياة السمينة ، الواحدة جَزَرَة (لسان العرب : ج ۴ ص ۱۳۴ «جزر») .

3.مقاتل الطالبيّين : ص ۱۱۲ .

4.أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۹۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3820
صفحه از 444
پرینت  ارسال به