۱۷۰۳.المناقب، ابن شهرآشوب :حُر ، به ميدان مبارزه آمد و چنين رَجَز مى خواند :
من ، بى گمان آزاده ام و پناه ميهمانان[ امّا ] گردن شما را با شمشيرمى زنم .
به جانبدارى از بهترين ساكن سرزمين خَيفبر شما ضربه مى زنم و در اين كار ، هيچ ستمى نمى بينم.
آن گاه ، چهل و دو سه تن از آنان را كُشت .
۱۷۰۴.مثير الأحزان :با سندم نقل مى كنم كه حُرّ بن يزيد رياحى به حسين عليه السلام گفت : هنگامى كه عبيد اللّه ، مرا به سوى تو روانه كرد و از كاخ [ حكومتى ] بيرون آمدم ، از پشتِ سرم ندا رسيد : «اى حُر! تو را به نيكى ، بشارت باد» .
من [ به سوى صدا ] رو كردم ؛ امّا كسى را نديدم و گفتم: خدايا! اين ، چه بشارتى است، در حالى كه من [ براى جنگ ]به سوى حسين عليه السلام مى روم؟! و پيروى از تو ، به فكرم نمى رسيد .
امام عليه السلام فرمود: «به پاداش و نيكى رسيدى» .