۳ / ۸
جَون ، غلام ابو ذر
جَون ، كه با نام هاى : جوين ، جون بن حَوى ۱ ، جَون بن حَرى ۲ ، جُوَين بن ابى مالك و حَوى ، در منابع از او ياد شده است .
وى ، برده سياهى بود از ياران امام حسين عليه السلام . وى ، روز عاشورا خواست تا به ميدان برود ؛ ولى امام عليه السلام از وى خواست كه از اين كار ، منصرف شود ؛ امّا جَون ، ضمن پافشارى براى رفتن به ميدان ، به امام عليه السلام گفت :
به خدا سوگند ، بويى بد ، تبارى پست و رنگى سياه دارم پس بهشت را از من دريغ مَدار تا بويم ، خوش و تبارم ، نيكو و رويم سپيد شود ! نه! به خدا سوگند ، از شما جدا نمى شوم تا اين كه خون سياهم با خون شما ، در آميزد .
سپس به ميدان آمد و با خواندن اين اشعار ، به صف دشمن ، حمله ور شد :
فاجران ، چگونه مى بينند شمشير زدن سياهى راكه با شمشير مَشرَفى بُرَنده تيز مى زند ؟
با شمشيرى آخته ، از فرزندان محمّد صلى الله عليه و آله دفاع مى كنم. ۳دفاع مى كنم از آنان ، با زبان و دستم.
با اين كارها ، رستگارىِ روز وارد شدن (قيامت) رااز معبود يگانه تنها، اميد دارم؛
زمانى كه شفاعت كننده اى همانند احمد ، در پيشگاه او نيست .
اين خدمت گزار راستين آل محمّد صلى الله عليه و آله نيز جنگيد تا به خيل شهيدان پيوست . در گزارشى آمده كه امام عليه السلام ، بر سرِ جنازه او ايستاد و براى او ، اين چنين دعا كرد :
خداوندا ! صورت او را نورانى و بويش را خوش گردان و او را با نيكان ، محشور كن و ميان او و محمّد و خاندان محمّد صلى الله عليه و آله ، آشنايى برقرار نما .
از امام زين العابدين عليه السلام ، روايت شده كه پس از ده روز كه مردم ، براى دفن شهدا آمدند ، از جنازه او بوى مُشك، استشمام مى شد .
در «زيارت ناحيه مقدّسه» ، آمده است :
سلام بر جون بن حَرِى ۴ ، غلام ابو ذر غفارى !
در «زيارت رجبيّه» ۵ هم نام وى آمده است .
1.در زيارت ناحيه به روايت الاقبال ، اين گونه آمده است .
2.در زيارت ناحيه به روايت بحارالأنوار از الإقبال ، اين گونه آمده است .
3.اين بيت ، در مصدر ، اشكالاتى داشت و ما صحيح آن را از متن هاى ديگر ، در اين جا آورده ايم.
4.در روايت مصباح الزائر و المزار الكبير ، «بن حَرّى» نيامده است .
5.در زيارت رجبيه ، «جون مولى أبي ذر» آمده است .