۳ / ۵
بَشير بن عَمرو حَضرَمى
بَشير بن عمرو حَضرَمى ۱ ، كه در منابع از وى با نام هاى بشر بن عمر حَضرَمى ۲ ، بشير بن عمرو و محمّد بن بشير حَضرَمى نيز ياد شده ، از ياران استوارگام و باوفاى سيّد الشهدا عليه السلام است .
وى ، خبر ناگوار اسارت فرزندش در ناحيه اى مرزى را در كربلا شنيد و در حالى كه مى توانست به بهانه آزاد كردن فرزندش صحنه را ترك كند ، جوان مردى كرد و از امام حسين عليه السلام جدا نشد . امام عليه السلام به وى فرمود :
تو از بيعت من ، آزادى . پس [برو و] براى رهايى پسرت ، تلاش كن .
امّا وى پاسخ داد :
اگر از تو جدا شوم ، درندگان ، زنده زنده ، مرا بخورند !
و در گزارشى ديگر ، آمده كه امام عليه السلام به وى فرمود كه فِديه (جانْ فداى) آزاد كردن فرزندش را هم در اختيارش مى گذارد ؛ امّا وى ، نپذيرفت و گفت :
هرگز ! از تو جدا شوم و از مسافران ، خبر تو را جويا شوم ؟ به خدا ، هرگز اين اتّفاق نمى افتد و از تو جدا نمى شوم !
بر پايه گزارش طبرى ، بشير و سُوَيد ، آخرين ياران امام عليه السلام بودند كه به خيل شهداى كربلا پيوستند .
وى ، در حالى كه اين اشعار را زمزمه مى كرد ، با سپاه دشمن درگير شد و به شهادت رسيد :
امروز ـ اى نَفْس ـ ، با [ خداى ] مهربان ، ديدار مى كنمو امروز ، با احسان تمام ، پاداش داده مى شوى .
بى تابى مكن . همه چيز ، فنا شدنى استو شكيبايى براى تو ، پُر بهره ترين است ، در پيشگاه داورِ روز جزا .
از وى در «زيارت ناحيه مقدّسه» ، چنين ياد شده است :
سلام بر بِشْر بن عُمَر حَضرَمى ! خداوند ، سپاس گزار اين گفته تو به حسين باشد ، آن هنگام كه او به تو اجازه داد كه بروى [ ؛ امّا گفتى ] : اگر از تو جدا شوم ، درندگان ، زنده زنده ، مرا بخورند ! خبر تو را از مسافران ، جويا شوم و تو را با وجود كمىِ ياور ، تنها بگذارم ؟ هرگز ، چنين اتّفاقى نمى افتد !
نام او در «زيارت رجبيّه» نيز آمده است .