۵ . خنده رويى در صبح عاشورا
بُرَير ، همان كسى است كه به دليل يقين به زندگىِ پس از مرگ ، در صبح عاشورا ، هنگامى كه امام عليه السلام و يارانش در حلقه محاصره دشمن بودند و فاصله اى با شهادت نداشتند ، از آرامش خاصّى برخوردار بود و با دوست خود ، عبد الرحمان ، با چهره اى خندان ، گفتگو مى كرد . دوستش به وى ايراد گرفت و گفت : اى بُرَير ! مى خندى ؟! الآن ، نه وقت خنده است ، و نه كار بيهوده .
بُرَير ، در پاسخ وى گفت :
قوم من مى دانند كه من ، نه در جوانى و نه در پيرى به كار بيهوده علاقه مند نبوده ام . اين كار را براى خجستگى آنچه برايمان اتّفاق مى افتد ، مى كنم. به خدا سوگند ، جز اين نيست كه ما با اين گروه ، با شمشيرهايمان رويارو مى شويم و ساعتى را با آنها مى جنگيم و سپس با حور العين ، هماغوش مى گرديم .
وى در روز عاشورا ، پس از نبردى دليرانه ، به وسيله كعب بن جابر ، به شهادت رسيد . ۱ در «زيارت ناحيه» آمده است :
سلام بر يزيد ۲ بن حُصَين هَمْدانى مِشرَقى قارى كه با [ شمشيرِ ] مَشرَفى ، زده شد !
نام او در «زيارت رجبيّه» هم آمده است . ۳
1.در برخى نقل ها آمده است : قاتل او بحير (/ بجير) بن اوس ضَبّى بود.
2.در زيارت ناحيه به روايت المزار الكبير، «زيد» به جاى «يزيد» آمده و در روايت مصباح الزائر، «برير بن خضير» آمده و عبارتِ «با [شمشير ]مشرفى» نيامده است.
3.در زيارت رجبيه، نام وى «برير بن خضير» آمده است.