۱۶۵۷.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :شمر بن ذى الجوشن ، حمله كرد ؛ ولى در برابرش ايستادگى كردند . ياران حسين عليه السلام ، با آن كه تنها ۳۲ سوار بودند ، به شدّت مى جنگيدند و بر هيچ سويى از لشكر كوفه حمله نمى بُردند، جز آن كه آن را مى شكافتند. پس عمر بن سعد ، حُصَين بن نُمَير را با پانصد تير انداز ، فرا خواند . آنان ، جلو آمدند تا به نزديك حسين عليه السلام و يارانش رسيدند و آنان را تيرباران كردند . اندكى نگذشت كه مَركب هايشان را از پاى در آوردند و با آنان جنگيدند تا ظهر ، فرا رسيد و كار جنگ ، بالا گرفت ؛ امّا ياران ابن سعد ، نتوانستند جز از يك جبهه ، بر آنانْ وارد شوند ؛ زيرا خيمه هايشان ، گِرد هم و به يكديگر ، نزديك بود .
از اين رو ، عمر بن سعد ، پيادگان را فرستاد تا خيمه ها را از چپ و راستشان ويران كرده ، از هم جدا كنند و سپس به محاصره خود در آورند ؛ امّا ياران حسين عليه السلام ، در دسته هاى سه ، چهار نفرى ، ميان خيمه ها پنهان مى شدند و بر هر يك از آنها كه مشغول ويران كردن خيمه ها و غارت آنها بود ، يورش مى بردند و از نزديك ، او را مى زدند و مى انداختند و مى كُشتند .
پس عمر بن سعد ، فرمان داد كه خيمه ها را با آتش بسوزانند . حسين عليه السلام نيز به يارانش فرمود : «بگذاريد تا آنها را بسوزانند ، كه اگر چنين كنند، نمى توانند از آن بگذرند و به شما برسند» .
آنها خيمه ها را سوزاندند و همان گونه شد كه حسين عليه السلام گفته بود .
همچنين گفته شده است : شَبَث بن رِبعى به او (ابن سعد) گفت: آيا زنان را مى ترسانى، مادرت ، به عزايت بنشيند؟!
او نيز از كارش خجالت كشيد و از آن ، منصرف شد . لذا [ دشمنان ] جز از يك جبهه ، نتوانستند با آنان بجنگند .
ياران زُهَير بن قَين هم حمله بُردند و ابو عُذره ضَبابى از ياران شمر را كُشتند .
و پيوسته ، ياران حسين عليه السلام ، يكى يكى كُشته مى شدند و به دليل كم بودنشان ، در آنها معلوم مى شد . از ياران عمر نيز ، ده تن ده تن ، كُشته مى شدند ؛ امّا چون فراوان بودند ، در آنها معلوم نبود .