۲ / ۱۰
قوّت جنگى ياران امام عليه السلام
۱۶۴۷.البداية و النهايةـ به نقل از ابو جَناب ـ: آن روز (عاشورا) ، نبرد تن به تن ميان دو دسته ، فراوان شد و پيروزى ، با ياران حسين عليه السلام بود ؛ زيرا قوّتشان بيشتر بود و دست از جان ، شُسته بودند و هيچ نگه دارنده اى جز شمشيرهايشان نداشتند . از اين رو ، يكى از فرماندهان به عمر بن سعد پيشنهاد داد كه ديگر نبرد تن به تن نكنند .
۱۶۴۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از يحيى بن هانى بن عُروه ـ: هنگامى كه كشته هاى لشكر عمر بن سعد [ در جنگ تن به تن ]بسيار شد ، عمرو بن حجّاج ، بانگ زد: اى احمق ها! آيا مى دانيد با چه كسانى مى جنگيد ؟ سواران اين ديار ، قومى دست از جان شُسته اند . هيچ يك از شما به هماوردىِ آنان ، در نيايد كه آنان ، اندك اند و نمى پايند . به خدا سوگند ، اگر تنها سنگ به آنان بزنيد، آنها را از پاى در مى آوريد .
عمر بن سعد گفت: درست گفتى . نظر [ درست ] ، نظر توست .
آن گاه ، به سوى لشكرش فرستاد و بر ايشان حكم كرد كه هيچ كدامشان با هيچ يك از آنها ، نبرد تن به تن نكنند .