۱۶۳۷.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :عمر بن سعد ، لشكر را حركت داد و غلامش دُرَيد را صدا زد و گفت: اى دُرَيد ! پرچمت را جلو ببر» .
سپس تيرش را در چلّه كمانش گذاشت و آن را انداخت و گفت: نزد امير ، شهادت دهيد كه من ، نخستين تيرانداز بودم .
يارانش نيز همگى و به يكباره و دسته جمعى ، تير انداختند ؛ و هيچ يك از ياران حسين عليه السلام نبود كه تيرى از تيراندازى آنان به او نرسيده باشد ... .
هنگامى كه اين گونه تيراندازى كردند، ياران حسين عليه السلام كاهش يافتند و از ايشان، كسانى ماندند كه در جنگ تن به تن ، ياد مى شوند . [ در اين تيراندازى ] بيش از پنجاه تن از آنان ، كشته شدند.
۱۶۳۸.الفتوح:عمر بن سعد ، پيش آمد تا رو به روى حسين عليه السلام بر روى اسبش ايستاد . تيرى بيرون كشيد و بر چلّه كمان گذاشت و گفت: اى مردم ! نزد امير عبيد اللّه بن زياد ، گواهى دهيد كه من ، نخستين تيرانداز به سوى لشكر حسين بن على بودم . تير ، پيش روى حسين عليه السلام افتاد و حسين عليه السلام ، خود را از آن دور كرد و به عقب ، باز گشت . سپس تيرها مانند باران آمدند .
حسين عليه السلام به يارانش فرمود: «اى مردم! اين [ تيرها ] ، پيك هاى اين قوم به سوى شما هستند . به سوى مرگى كه گريزى از آن نيست ، برخيزيد» .
ياران حسين عليه السلام ، برجستند و از درِ خَندَقشان ، بيرون آمدند. آنان ، ۳۲ سوار و چهل پياده بودند و دشمن، ۲۲ هزار تن، بى كم و كاست بودند . به يكديگر ، حمله بُردند و ساعتى از روز را در يك حمله ، با هم جنگيدند تا آن كه بيش از پنجاه تن از ياران حسين عليه السلام ، كشته شدند . رحمت خدا بر ايشان باد !