۲۰۳۹.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :سَلماى مدنى مى گويد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شيشه اى به امّ سلمه داده بود كه خاك صحراى طَف (كربلا) در آن بود . به او فرموده بود : «هر گاه اين خاك ، [هم رنگ] خون تازه شد ، هنگام كشته شدن حسين است» .
[شبى] فريادى از اتاق امّ سلمه بلند شد و من ، نخستين كسى بودم كه پيش او رفتم . به او گفتم : چرا ناراحتى ، اى مادر مؤمنان؟
گفت : پيامبر خدا را در خواب ديدم كه بر سرش خاك نشسته است . گفتم : چرا اين گونه اى؟ فرمود : «مردم بر پسرم هجوم بردند و او را كشتند . هم اكنون ، شاهد شهادتش بودم» . من لرزيدم و بيدار شدم و چون به سوى شيشه رفتم، ديدم كه خون از آن مى جوشد .
سلمى مى گويد: من نيز آن را ديدم كه پيش رويش گذاشته است .
۲۰۴۰.شرح الأخبارـ به نقل از امّ سلمه ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله را در خواب ، گريان ديدم . گفتم : اى پيامبر خدا ! چرا مى گريى؟
فرمود : «فرزندم حسين ، كشته شد !» .